اشرف غنی و عبدالله باوجود روزهای پرالتهاب كشور، سفر به آمريكا را بر ماندن در افغانستان و مديريت وضعيت بحرانی كشور ترجيح دادند. اين دو و هیئت پرتعداد همراهشان، دو روز پیش به واشنگتن رسيدن و ديدارهای از قبل برنامه ريزی‌‌شده خودشان را آغاز كردند.

آنچه سفر اخير غنی به آمريكا را برجسته مي‌كند، هم‌زمانی اين سفر به آمريكا با پیشروی سريع طالبان در مناطق شمالی كشور و عقب‌نشینی مداوم نيروهای امنيتی از مواضع خودشان است. به‌طورمعمول در ديگر كشورها؛ سفرهای مقامات به خاطر وضعيت استثنايی و بحران ایجادشده در كشور، یک‌طرفه لغو شده و ازنظر عرف ديپلماتيك يك امر پذیرفته‌شده و قابل‌قبول است. يعنی كشور ميزبان باوجود آمادگی و برنامه‌ریزی قبلی، به مهمان حق مي‌دهد كه به‌عنوان مقام رسمی يك كشور، حل مشكلات داخلی را بر مسائل خارجی اولويت داده و با ماندن در كشور خود؛ به مديريت بحران ایجادشده بپردازد. بارها اتفاق افتاده است كه به خاطر مسائل طبيعی چون سيل و زلزله، مقامات رسمی سفر خود را نیمه‌تمام رها كرده و به كشور خود برگشته‌اند. اما در وضعيتی كه كشور به‌سوی بحران‌های عميق اجتماعی پيش رفته و وضعيت سياسی نظامی در كشور بسيار لرزان باشد، سفر هم‌زمان بلند رتبه‌ترین مقامات به كشورهای خارجی امر نادر و بسيار استثنايی است. ازاین‌رو سفر غنی و عبدالله همراه با مقامات امنيتی افغانستان به آمريكا در اين وضعيت از مواردی است كه كمتر در جهان نظير آن را دیده‌ایم.

در دو شبانه‌روز گذشته اگرچند از شدت پیشروی‌های طالبان تا حدودی كاسته شده است، اما بازهم پنج ولسوالی مهم به‌اضافه گذرگاه‌های مهم تجاری و مرزی كشور به دست طالبان افتاده است. بيش از صدوبیست تن از نظاميان افغانستان با عقب‌نشینی مقابل طالبان، به كشور تاجيكستان پناهنده شده‌اند. خبرهای زيادی از ارسال نيروهای نظامی كشورهای همسايه به مرز افغانستان حكايت دارد. اين موضوع نشان مي‌دهد كه حتی كشورهای همسايه ما چون تاجيكستان، ازبكستان و ايران هم نسبت به تحولات سريع اخير كشور نگران شده و اقدام به تقويت نيروهاي مرزی خود و آمادگی برای مقابله با هرگونه تحركات نظامی در طول مرزهای خود با افغانستان زده‌اند.

بسيج عمومی مردم در مناطق مختلف كشور براي مقابله با طالبان موضوع ساده‌اي نيست. با توجه به اوضاع شكننده سياسی و نظامی در افغانستان و بي‌اعتمادی مردم نسبت به دولت و اراده مقامات بالا در سركوب طالبان، مردم احساس خطر كرده و دست به اسلحه برده‌اند. اگر اين وضعيت کنترل‌شده نباشد و رهبری درستی از سوی وزارت‌های داخلی و دفاع در رهبری و هماهنگی اين نيروها صورت نگيرد، اين موضوع مشكل ديگری بر مشكلات مردم خواهد افزود. خواه‌وناخواه افرادی هستند كه در كنار اين نيروها و با استفاده از وضعيت بحرانی و احساسی موجود، اهداف خود را دنبال كرده و به دنبال سوءاستفاده از شرايط نا به سامان ایجادشده خواهند بود.

اما سفر به آمريكا هم اهميت خود را دارد. اينكه غنی چرا ترجيح داده است كه كشورش را با اين وضعيت رها كرده و عازم سفر به آمريكا شود، دلايل خودش را دارد. بدون شك آمريكا به‌عنوان يك ابرقدرت پيشتاز جهانی، وزنه سنگينی در مناسبات جهانی به شمار مي‌رود. به‌طورمعمول كشورهای ثروتمند اروپايی و غالب کشورهای جهان تلاش مي‌كنند تا سياست‌ها اقتصادی و نظامی خود را با اين ابرقدرت هماهنگ سازند. با توجه به اين واقعيت، هردو طرف جنگ در كشور، چه دولت و چه طالبان، برای كسب نظر آمريكا و جلب حمايت اين كشور، نهايت تلاش خود را خواهند كرد. از سوی ديگر؛ با در نظر گرفتن سابقه نظريات منفی جو بايدن در مورد افغانستان و آگاهی نسبتاً خوب او از وضعيت كشور ما به خاطر درگير بودن با افغانستان در مدت هشت سال معاونت بارك اوباما، اشرف غنی احتمالاً ترس آن را داشته است كه تعويق اين سفر به لغو آن منجر شده  به همين علت فايده انجام اين سفر را بيشتر از ماندن در كشور در اين وضعيت تشخيص داده است. اما اينكه اين سفر چه دستاوردی خواهد داشت و چه تغييراتی را در سياست آمريكا نسبت به افغانستان به دنبال خواهد داشت، زمان مشخص خواهد كرد.

سفر به آمريكا در وضعيت كنونی، مي‌تواند نشان استيصال و درماندگی اشرف غنی در حفظ قدرت و كنترل وضعيت كنونی نيز باشد. گويا اشرف غنی نااميد از وضعيت كنونی، چاره‌ای جز انجام اين سفر نداشته و آن را به‌عنوان بهترين گزينه برای برون‌رفت از وضعيت كنونی كشور در نظر گرفته است. به‌طورمعمول، حكومت‌هايی كه به اقتدار و توانايی خويش باور دارند، خود به سروسامان دادن به بحران‌های داخلی اقدام كرده و نياز چندانی به حمايت خارجی در اين مواقع احساس نمي‌كنند. اما ظاهراً اين وضعيت در مورد حكومت افغانستان صادق نيست. حكومت اشرف غنی در سايه مدارا با مخالفان مسلح خود و امتناع از سركوب اين گروه‌ها، در كنار تلاش فعال طالبان براي كسب مشروعيت جهانی؛ تا حد زيادی اعتبار خود را به‌عنوان بازيگر اصلی در افغانستان ازدست‌داده است. حالا جهان تا حدود زيادی به اين حكومت بي‌اعتماد شده و به توانايی آن برای بهبود وضعيت افغانستان ترديد دارند. شرط همراهی عبدالله عبدالله و سياستمداران ديگر كشور برای همراهی غنی از سوی آمريكا براي انجام اين سفر؛ تأییدی بر اين نظريه می‌تواند باشد.

روزهای آينده و دست آورده‌ای اين سفر براي غنی، بسيار اهميت دارد. رئيس‌جمهور و هيئت همراهش تلاش خود را براي اقناع جهانی براي اعتماد به حكومت فعلی افغانستان به كار خواهند بست، اما اينكه آيا توانايی آن را دارد كه قناعت آمريكا را در اين مورد حاصل كند يا نه؛ موردتردید و ابهام است. به هر صورت، بايد منتظر ماند و ديد كه در عمل اين سفر غنی چه چيزی را به دنبال خواهد داشت.