
مردی که سالیان سال همه را فریب داده بود، نصوح نام داشت. نصوح، مردى بود شبیه زنها، صدایش نازک بود، صورتش مو نداشت و اندام زنانه داشت. او مرد شهوتران بود و با سواستفاده از وضع ظاهرش در حمام زنانه کار مى کرد. هیچ کسى از وضع نصوح خبر نداشت، او از این راه هم امرار معاش می کرد و هم ارضای شهوت.
نصوح چندین بار به حکم وجدان از کارش توبه کرده بود اما هر بار توبه اش را می شکست.
او دلاک و کیسه کش حمام زنانه بود. آوازه تمیزکارى و زرنگى او به گوش همه رسیده بود و زنان و دختران و رجال دولت و اعیان و اشراف دوست داشتند که وى آنها را دلاکى کند.
آوازه ی صفاکاری نصوح تا کاخ شاهی آن شهر رسیده بود و روزى در کاخ شاه صحبت از او به میان آمد. دختر شاه به حمام رفت و مشغول استحمام شد. از قضا گوهر گرانبهاى دختر پادشاه در آن حمام مفقود گشت.
از این حادثه دختر پادشاه در غضب شد و دستور داد که همه کارگران را تفتیش کنند تا شاید آن گوهر ارزنده پیدا شود.
کارگران را یکى بعد از دیگرى مورد جستجو قراردادند تا اینکه نوبت به نصوح رسید، او از ترس رسوایى، حاضر نـشد که وى را تفتیش کنند، لذا به هر طرفى که مى رفتند تا دستگیرش کنند، او به طرف دیگر فرار مى کرد و این عمل او سوء ظن دزدى را در مورد او تقویت مى کرد و لذا مأمورین براى دستگیرى او بیشتر سعى مى کردند.
نصوح هم تنها راه نجات را در این دید که خود را در میان خزینه حمام پنهان کند، ناچار به داخل خزینه رفته و همین که دید مأمورین براى گرفتن او به خزینه آمدند و دیگر کار از کار گذشته و نزدیک است که رسوا شود، به خداى تعالى متوجه شد و از روى اخلاص توبه کرد. در حالی که بدنش مثل بید میلرزید با تمام وجود و با دلی شکسته گفت: “خداوندا گرچه بارها توبهام بشکستم، اما تو را به مقام ستاری ات، این بار نیز فعل قبیحم بپوشان تا زین پس گرد هیچ گناهی نگردم”. نصوح این بار از ته دل توبه واقعی نمود. ناگهان از بیرون حمام آوازى بلند شد که دست از این بیچاره بردارید که گوهر پیدا شد.
محافظین از او دست برداشتند و نصوح خسته و نالان شکر خدا به جا آورده و از خدمت دختر شاه مرخص شد و به خانه خود رفت.
او عنایت پرودگار را مشاهده کرد. این بود که بر توبه اش ثابت قدم ماند و فوراً از آن کار کناره گرفت.
چند روزی از غیبت او در حمام سپری نشده بود که دختر شاه او را به کار در حمام زنانه دعوت کرد، ولی نصوح جواب داد که دستم علیل شده و قادر به دلاکی و مشت و مالی نیستم و دیگر هم نرفت. هر مقدار مالى که از راه گناه کسب کرده بود در راه خدا به فقرا داد و چون زنان شهر از او دست بردار نبودند، دیگر نمى توانست در آن شهر بماند و از طرفى نمى توانست راز خودش را به کسى اظهار کند، ناچار از شهر خارج و در کوهى که در چند فرسنگی آن شهر بود، سکونت اختیار نمود و به عبادت خدا مشغول گردید.
نصوح شبی در خواب دید که کسی به او می گوید:”ای نصوح! تو چگونه توبه کرده اى و حال آنکه گوشت و پوست تو از فعل حرام روئیده شده است؟ تو باید چنان توبه کنى که گوشتهاى حرام از بدنت بریزد.”
همین که نصوح از خواب بیدار شد با خودش قرار گذاشت که سنگ هاى سنگین حمل کند تا گوشت هاى حرام تنش را آب کند. نصوح این برنامه را مرتب عمل مى کرد تا در یکى از روزها همانطورى که مشغول به کار بود، چشمش به میشى افتاد که در آن کوه چرا می کرد. از این امر به فکر فرو رفت که این میش از کجا آمده و از کیست؟ عاقبت با خود اندیشید که این میش قطعاً از شبانى فرار کرده و به اینجا آمده است، بایستى من از آن نگهدارى کنم تا صاحبش پیدا شود . لذا آن میش را گرفت و نگهدارى نمود.
آن میش زاد ولد کرد و نصوح از شیر آن بهره مند مى شد تا سرانجام کاروانى که راه را گم کرده بود و مردمش از تشنگى نزدیک به هلاکت بودند عبورشان به آنجا افتاد، همین که نصوح را دیدند از او آب خواستند و او به جاى آب به آنها شیر مى داد که همگى سیر شده و راه شهر را از او پرسیدند. وى راهى نزدیک را به آنها نشان داده و آنها موقع حرکت هر کدام به نصوح احسانى کردند و او در آنجا قلعه اى بنا کرده و چاه آبى حفر نمود و کم کم در آنجا منازلى ساخته و شهرکى بنا نمود و مردم از هر جا به آنجا آمده و در آن محل سکونت اختیار کردند، همگى به چشم بزرگى به او مى نگریستند.
رفته رفته، آوازه خوبى و حسن تدبیر نصوح به گوش پادشاه آن عصر رسید که پدر همان دختر بود که جواهرش در حمام زنانه مفقود شده بود و باعث توبه نصوح شده بود. شاه از شنیدن این خبر مشتاق دیدار او شده، دستور داد تا وى را از طرف او به دربار دعوت کنند.
همین که دعوت شاه به نصوح رسید، نپذیرفت و گفت: “من کارى و نیازى به دربار شاه ندارم” و از رفتن نزد سلطان عذر خواست.
مامورین چون این سخن را به شاه رساندند شاه بسیار تعجب کرد و اظهار داشت حال که او نزد ما نمی آید ما مى رویم او را ببینیم.
شاه همراه با درباریانش به سوى نصوح حرکت کرد، همین که به آن محل رسید به عزرائیل امر شد که جان پادشاه را بگیرد، پس پادشاه در آنجا سکته کرد و نصوح چون خبردار شد که شاه براى ملاقات و دیدار او آمده بود، در مراسم تشییع او شرکت و آنجا ماند تا او را به خاک سپردند و چون پادشاه پسرى نداشت، ارکان دولت مصلحت دیدند که نصوح را به تخت سلطنت بنشانند.
نصوح چون به پادشاهى رسید، بساط عدالت را در تمام قلمرو مملکتش گسترش داد و بعد با همان دختر پادشاه که ذکرش رفت، ازدواج کرد و چون شب زفاف و عروسى رسید، در بارگاهش نشسته بود که ناگهان شخصى بر او وارد شد و گفت “چند سال قبل، میش من گم شده بود و اکنون آن را نزد تو یافته ام، مالم را به من برگردان.” نصوح گفت : درست است و دستور داد تا میش را به او بدهند.
آن شخص گفت که چون میش مرا نگهبانى کرده اى هرچه از منافع آن استفاده کرده اى، بر تو حلال ولى باید آنچه مانده با من نصف کنى.
نصوح گفت: درست است و دستور داد تا تمام اموال منقول و غیر منقول را با او نصف کنند.
آن شخص گفت: بدان اى نصوح، نه من شبانم و نه آن میش است بلکه ما دو فرشته براى آزمایش تو آمده ایم. تمام این ملک و نعمت اجر توبه راستین و صادقانه ات بود که بر تو حلال و گوارا باد، و از نظر غایب شدند.
داستان نهایت جالب و آموزندی بود , بسیار تشکر
سالها نصوح ترتیب زن و دختر مردم رو توی حمام می داد و هیچ کس هم ازش شاکی نمی شد ؟ تازه تعریفش هم می کرده اند و به کس و کار خودشان هم توصیه می کرده اند که یکی هست که هم خوب مشت و مال می ده و هم بقیه کارها رو خیلی خوب انجام می ده. ؟ خوب به اذن خدا بوده ؛ یعنی نصوح حتی قبل از توبه هم بنده خاص قادر متعال بوده. و چرا ؟ چون ریش نداشته و موی صورتش در نمی امده. موی بدن چه ربطی به موی صورت داره ؟ بدنش هم مو نداشته ؟ عضلانی هم نبوده ؟ حتما نبوده دیگه ! کسی که بنده خاص خدا باشه از موی صورت و بدن راحته .
فقط مشت و مال میداده
ارضای شهوت از همین راه بوده ن راه دیگه ای
همین الانم دقت کنید کسانی هستن ک جنس مردن اما حالات زنانه دارند و بالعکس
پیشنهاد میکنم اینقدر دنبال جزئیات نباشید بلکه اصل مطلب رو بگیرید
این متن عالی بود من حرف دیگه ندارم و نمیخوام به جزئیات اشاره کنم.
سلام به همه عزیزان . دوست ندارم زیاد زیاد بنویسم سر شما ها رو درد بیارم . یه توصیه به روشنگر عناد و کفر و اسلام ستیز مان داشتم. تمام سخنان قرآن بلا شک واقعی و روایت هست نه داستان و افسانه .دوما برای اثبات گفته شما از علم و فناوری و تکنولوژی یاد تقریبا یاد کردی در مقام خواسته پیامبر . که خورشید و به عقب برگردوند و غیره خرافی و دروغ و بلوف زدن هست. همون قرآن به بلوف دیگه زده گفته آب زمزم با تمام آب دنیا فرق داره و یه قطره آن حدودا یه گالن آب دیگه را مثل خودش میکنه. از قضا پرفسور فوکویاما ژاپنی گفته قرآن را اثبات میکنه . اون میگه ساختار مولکولی اب زمزم روز تمام ا بها تاثیر داره ولی ساختار مولکولی خود هیچ آبی اثر گذار نیست. من از شما روشنگر آتش فتنه خواهشمندم برو چند مدت درس بخون یه خرده اطلاع از چیزهایی که میخوابی بحث من بدست بیار بعد وقت این همه عزیزان را بگیر. دوست تان دارم . خداحافظ در پناه خدا باشید
دمش گرم خوب مشت مال میداده حالش هم کرده وقتی خسته شده توبه کرده مقبول درگاه حق شده خلاصه فیض هردورابرده
از شیخی پرسیدند میشه موقع دعا چپق کشید؟ پاسخ داد نه…
دوباره پرسیدند اگه موقع چپق کشیدن یه دعایی هم زمزمه کنیم چی؟ پاسخ داد مستحب است…
این آقا نصوح هم بلاخره داشته زحمتش میکشیده و دلاکی میکرده حالا یه حال و حولی هم اون وسط کرده نمیشه گفت که کلا زندگی قبل از توبه اش حرام اندر حرام بوده… به چشم شیخ نگاه نکنیم بهتره.
خودت فهمیدی چی گفتی؟ چیزی که نمیتونی بفهمی و علمش رو نداری اتهام دروغ بودن نزن
ابتدا گفتن مردان با پوشیدن لباس زنانه و رفتار تبدیل به زن می شوند این در حالیه که پیوند عضو شهوانی میسر شده .در ضمن تا چند سال دیگه هم رحم پیوند می زنند و مردان فرزند متولد می کنند .سوال :ما از مادر های مهربانمان متولد می شویم حال اگر از پدر های خشن متولد می شدیم ان وقت خوب بود که در دانشگاه شرکت نکنیم .معلومه که نه .اونوقت طالبان سرنگون می شد از این خشم .
افسانه های دروغ و عوامفریب .خداوند کارش فقط ظلم به بشریت است سوختی
ما با اسلام فریب خوردیم و من معتقد هستم تمام ادیان جز دروغ و ریا چیزی نیست؟؟؟؟؟
درود بر کفار بی خدا
سلام.من عاشق جزییات زنانه ام.بقران میمیرم واسه حزییات زنانه.دوستدارم فقط گازبگیرم.
اونوقت هیچ کس جز خدا و نصوح این ماجرارو نمیدونسته الان چطوری شماها میدونید و تایید ام میکنید؟؟
اینا همه چرندیجاته
جناب نصوح ترتیب کسی رو نمیداده ،چرا؟چون اگه اندام مردانش آشکار میشد که سال ها اون تو نبود!!!نصوح فقط اونجا دیدشون میزده
یعنی اون چیزش بلند نشده ببینن
بانخ میبسته به دور کمرش
حتمن غل و زنجیرش میکرده یا می بسته دور کمرش…وگرنه تو حموم زنونه شاخ شمشاد ساکت نمیشینه
این از کرامات نصوح بوده که چیزش دراختیارش بوده نه مانند خیلی کسان که چیزشان انان را خواب وبیدار میکند .چیزبینای چیز پرست چشم چیز
سلام و درود فراوان
داستان بسیار اموزنده و زیبایی است. واقعیت دارد یا داستان است. خیلی تاثیر گذاراست. من کاملا باورم شد. پس توبهی نصوح را از این اقای نصوح این داستان جالب و تکان دهنده گرفته اند. پاسخی هم در جواب این فرد محترمی که نظر گذاشته میخواهم بگم، اینکه نصوح به زنان تجاوز نمی کرده فقط دلاکی میکرده و ماساژ میداده و اگر اینکار را میکرده که مردم می فهمیدند که مرد است و نمی تونسته این همه مدت در حمام کار کند. و معروفیت و محبوبیت او در نزد زنان و دختران بخاطر خوب دلاکی کردن و مشت و مال دادن قوی اش بوده
منم ماسازورم.ماساز ریلکسی.هرکی خواست من درخدمتم.ساعتی 150هزار درصورت رضایت مشتری
09355919807
ماسازور ریلکسی ساعتی150هزار.اونم درصورت رضایت مشتری
09355919807
الان اگر فرضا این داستان رو رد کنید فکر می کنید به چی می رسید؟ من کسانی رو می شناسم که نا امید بودن و می گفتن من خیلی گناه کردم خدا منو نمی بخشه و درست بشو هم نیستم. اما با این داستان امید توی قلبشون اومده توبه کردن و خودشون رو اصلاح کردن..
داستان کاملا واقعیه اما اگه یک در هزار واقعی نباشه دور از ذهن و عجیب هم نیست..
اصل مطلب رو باید گرفت که درباره ی مهربانی خداست. که بنده های پشیمونش سلام دوست داره و راه نیده.. درباره ی امیده و اینکه هرجا باشی و هرکی هستی می تونی از نو شروع کنی.
دقیقا،احسن به شعور شما خانوم محترم
طرف کوس کون همه رو ردیف کرده خدا هم پاداششو داده
این پشیمانی از ته قلب و توبه بود نه اینکه از مهربانی خدا سواستفاده کنه ، قطعا خدا حکیمِ داناست !
اولا شعور و ادب داشته باش درست صحبت کن دوما اگه توبه اش واقعی نبود هیچوقت بخشیده نمیشد
مصداق کسی هستی که با انگشت ماه رو نشون میدن ولی تو به سر انگشت نگاه می کنی
نه بیشعور ،، اگر کاری میکرد متوحه میشدن که این مرد هست ،، نصوح مثل تو جرقی بوده دید میزده مثل تو که فیلم سوپر میبنی و جلق میزنی اینجوری بوده ،، انشالله تا از کمر نیفتادی تو هم توبه کنی
عزیزم، اینها داستان است و ما عبرت میگیریم، شاید چنین اتفاقی واقعا رخ نداده باشد ولی این رویداد خیلی قشنگ به تصویر کشیده شده است.
چی میگی؟ منظور، تا حالا ندیدی بدن مردی که مو نداشته باشه، ندیدی بعضی مردا ضعیف هستن حتی از زن ضعیفتر، میخوای ببینی برو جلو مطب هایی که تغیر جنسیت انجام میدن تا دلت بخواد پسر دختر نما و دختر پسر نما با ریش و سبیل ببین
حتی چه با مو چه بی مو نه انتخاب شده خداوند نبوده گناهان زیادی هم داشته اما هممون میدونیم که از ته دل و به صورت وافعی از خدا چیزی بخواهیم خدا گفته از تو حرکت و از من برکت اون از ته دلش از خدا خواست که رسوا نشه و وقتی رسوا نشد ایمانش قوی تر شد و اشتباهاتش و فهمید در بعضی شرایط برا هممون اتفاق افتاده که بگیم جدا ادم تو خلقت خداوند میمونه خدا مغز داده به انسان برایه همین برترین مخلوقین هستیم اما اگر از مغزمون بابت ریا یا هرچیزی استفاده کنیم عین حیوان بی مغز میمانیم و فرق نمیکنیم با چهار پایان یا یا یا دلیل فرقمون فقط و فقط عقل هست که قدرت تصمیم گیری میده اون راهی رو رفت با عقل خودش که فکر میکرد درسته و یک جا فهمید که اشتباهه و دست کشید ایا ماها حاظر به قبول اشتباهاتمون هستیم ؟ایا انسانیت هنوز درون همه مونده همه چی همه همه چی به تصمیمات خودمونه و راهی که انتخاب میکنیم چه نماز بخونی چه نخونی باز خداوند زمین و جهنم و بهشت این دنیا و اون دنیا مسلمون و غیر مسلمون خدامون یکیست پس خودش تصمیم گرفت و پاداش تصمیم درستش رو هم گرفت یه متنی رو که ادم میخونه نباید دنبال قاتل بروسلی بود که به پیامدش فکر کنیم برا هممون قشنگ تر خواهد بود
ترتیبشونو که نمیداده که ! فقط چشم چرونی میکرده!
عزیز من مثل اینکه شما واقعا تا به حال کسی رو که دچار اینطور مشکلات باشه ندیدی! کاریم نمیکرده زن و دختر مردمو فقط کیسه میکشیده و لذت حرام میبرده . قبل از توبه هم بنده خاص نبوده . صرفا چون شما تا به حال ادم اینجوری ندیدی ونشنیدی اینطور فکر میکنی . بجای مسخره بازی ، حتی اگه داستان غلط باشه ازش درس یاد بگیر
شاید طرف دوجنسه ،ترنس بوده ایکیو،فکر میکنی دو جنسه الان بوجود اومده
همین الانش قوم بربر که تو افغانستان زندگی میکنن بدنشون مو نداره
خدا خیرتون بده یک ساعته دارم کامنتها رو میخونم و میخندم
برا منم سوال پیش اومده نصوح که جقی بوده بعدا که با دختر پادشاه ازدواج کرده بازم فقط ماساژش میداد و جق میزد یا نزدیکی هم میکرده
یکی هم دوستان گفت اون بز چطوری تنهایی بچه دار شده بعضی ها گفتن شاید از قبل حامله بوده سوال پیش میاد که اگر بچش هم ماده بوده پس چطوری تونستن باز تبدیل به گله بشن مگر اینکه لقاح مصنوعی انجام شده باشه یا خود نصوح برای گلدار شدن ترتیب بز رو داده باشه
عالی بووود🤣
سلام باید عرض کنم خدمتتون که ایه این داستان در قران کریم امده است پس واقعی هست
يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا تُوبُوا إِلَى اللَّهِ تَوْبَةً نَصُوحًا عَسَىٰ رَبُّكُمْ أَنْ يُكَفِّرَ عَنْكُمْ سَيِّئَاتِكُمْ وَيُدْخِلَكُمْ جَنَّاتٍ تَجْرِي مِنْ تَحْتِهَا الْأَنْهَارُ يَوْمَ لَا يُخْزِي اللَّهُ النَّبِيَّ وَالَّذِينَ آمَنُوا مَعَهُ ۖ نُورُهُمْ يَسْعَىٰ بَيْنَ أَيْدِيهِمْ وَبِأَيْمَانِهِمْ يَقُولُونَ رَبَّنَا أَتْمِمْ لَنَا نُورَنَا وَاغْفِرْ لَنَا ۖ إِنَّكَ عَلَىٰ كُلِّ شَيْءٍ قَدِيرٌ آیه 8 سوره تحریم جزء 28
الان ما ار کجا فهمیدیم که نصوح مرد بوده.اون ک هیچ وقت رازشو نگفته.مگر اینکه خودت نصوح باشی
این داستانو قطعا یک فرد معتاد به شیشه نوشته
تناقص زیادش و یکم تخیلی بودنش
شاید اغراق های زیاد نویسنده
غیر واقعی کرده داستانو و مغز بخودش اجازه نمیده این داستانو واقعی بدونه
و چون از عقاید حرف میزنه و عقاید هم بقطع واقعیت نیست، این داستان آموزنده نیست و در کل چه بخونی چه نخونی فرقی بحالت نداره 😘😂
بسیار متن زیبا وپند آمیز باید هرفردی از افراد ما این متن را مطالعه کنند.
عالی بود
زن نادرشاه یک چوپان کردنادراز چوپان پرسیدنفهمیدی این زن نادرچشم کش است چوپان گفت وقتی نادرمن بلندشدنفهمیدم نادردیگه ای حاکم روی زمین است نسوح دمش گردهرزنی رامشت مال میداده هردومست میشدن دیگه جناب نسوح خلیفه رابه بغدادمیفرستاد
لا اقل درست تایپ می کردی که بفهمیم چی نوشتی که جواب بدیم.
واقعا چی گفتی دمتگرم،املا صفر
بیا تو رو هم من بکنم و نصیحت
بسیار زیبا بود
عجب چیزهای مزخرفی! شما که عقل دارید چرا این طور چیزها را می نویسید؟
از همون اسم مسخرت معلومه که نطرت چی میتونه باشه و تورو چی به نظر دادن
ببخشید داستان جالبی بو اما یک سوال ننوشته اینجا که نصوح و همه می شناختنددکه ایشان خانوم هستن بعد وقتی نصوح توبه کرد و ازاون شهر رفت وقتی پادشاه شد مردم متوجه نشدند که نصوح همان کسی بوده که دلاک حمام رفته و آقا بوده ؟؟؟؟؟؟این برام سواله جواب بدید ممنون میشم با سپاس
سلام
فواصل زمانی و تغییر قیافه
هر تور مِیلِتِه روز قیامت می بینیمت
نصوح وقتی کار سخت انجام میده و روزه می گیره ک گوشت تنش اب بشه میگن شکل ظاهریش هم تغییر میکنه
خب نصوح دلاک حمام زنانه بود. پادشاه اون رو ندیده بود
باسلام
ای آقاااااایون محترم، کسانیکه مطالعاتی داشته وحداقل چند بار قرآن،یا روایات به حق، یا حداقل ابیاتی از اشعارشعرای نامدارمان چون حافط ،سعدی ،مولانا را که خواندید درصد قابل ملاحظه ای از اشعار همین سه شاعر در رابطه با داستانهای قرآنی ،احادیث محکم وتایید شده ایت . همه بزرگان ادبیات هیچ نمیدانند وتنها بعضا جوانکی یا حتی کهنساای که متاسفانه جز ابراز توهین و ادبیات دشنام وحرفهای زشت ؛ اندوخته ای ندارند ،هرچیزی را نه تنها دین ،باکه مسائلی که روزانه برخورد داریم را با لوده گی و تمسخر خودسان را حقیرتر از آنچه هستند ارائه میکنند. پس بناچار جسارتا حضور سروران وبانوان محترم والبته دوشیزگان گرامی عارضم که : شنونده بایست فهیم و عاقل باشه و به هر پارس … وقعی نگذاشته و پایخ ابلهان را تنها با خاموشی داده تا متوجه گردند که حذفشانپقابل اعتنا نبیتوبی اهمیت ایت. شرمنده از صبوری شما واقعا روده درازی کردم. عذر تقصیر
کوچبک همه برذگواران
مسعود ابراهیمی
گفته شده که سنگ جابجا میکرده وتمام گوشت بدنش ریخته و به یه مرد واقعی تبدیل گشته
09359227212
خب مطمئنن دیگه مثل اون موقع لباس زنونه نمیپوشیده و این باعث تغییر کردنش شده و اینکه چند سال ازون ماجرا گذشته و طبیعتا تغییر میکنه یه آدم تو چند سال
البته اگه این داستان حقیقت داشته باشه
ببین زهراجون وقتی توبه کرد رفت کوه خوابدید که باید گوشت حروم ازبدنش جدا بشه و نصوح شروع به سنگ کشی کرد تو این کار مطمئنا بدنش بشکل عضلی درامده وحالات بدنش تغییر کرده درسته
دیگه مردم کجامیدونستن که دلاک مردثروتمندجانشین پادشاه شددخترپادشاه عقدکردشاهزاده ای درست کرد
واقعاخیلی مزخرف بود
خب رفته توی کوه و کلی سنگ جابهجا کرده و هیکلی شده
in yak dastan bood ahmaq kasi hast ka dark nadarad wa toond row hast
من صرفا کاری به نصوح و چیزای دیگه ندارم
برداشتم این هستش که همه بنده خاص خدا هستن. هیچ فرقی بین بنده ها وجود نداره
فقط اینکه اونایی که خودشون میخوان و از اعماق وجودشون تغییر میکنن بندگان خاصتر خدا میشن. هر کسی نمیتونه توبه واقعی بکنه و دیگه سراغ گناهش نره این واقعا کار هرکسی نیست
پس خدا هم توبه کنندگان رو دوست داره و پاداشش رو میده. خدا در آن واحد میتونه یکی رو از عرش به فرش و از فرش به عرش ببره. برا ما هم از این لطفهایی که خدا در حق نصوح کرده افتاده شاید ما نفهمیدیم و شکر گذار نبودیم
یکم داستانای قرآنی واینجور چیزا بخون تا بفهمی اون عقل حیفه دست تو
مزخرف خودتی ابله..
داستاننصوح واقعی است و من قبلا هم آنرا شنیده بودم.
در قرآن هم به توبه نصوح اشاره شده ..
بهتره بری یک کم قرآن بخوانی
دیگه چیزی رو که نمیدونی اظهار نظر نکنی…!
“توبه ی نصوح” یعنی “توبه ی خیرخواه” یا بهتره بگیم “توبه ی خیرخواهانه”، صفت و موصوف هست نه مضاف و مضاف الیه، ربطی به این داستان نداره و این قصه یک افسانه ست؛ بحث قرآن چیز دیگه ایه. ولی کلا آدم باید دنبال پند قصه باشه ولو قصه های خیالی.
این داستان واقعیه شما خیلی نافهم و مزخرف هستی که این رو مزخرف میدونی
تو اوسکولی که این اراجیفو باور میکنی. خااااک و اون سرت
داستانش تو قرآن اومده . مسلمون نیستی ؟؟
توی قرآن چنین چیزی نیومده، و همونطور که برای یکی دیگه از دوستان عرض کردم عبارت و اصطلاح “توبه ی نصوح” که در قرآن اومده یعنی “توبه ی خیرخواه” یا بهتره بگیم “توبه ی خیرخواهانه”، صفت و موصوف هست نه مضاف و مضاف الیه، و ربطی هم به این داستان نداره.
همه اینا به کنار گوسفنده چطوری خودش تنها زادو ولد کرده؟؟؟اگه فرشته بوده که نصوح باید میفهمیده.اگه هم قرار بود بره خودش یه نر بخره بیاره که پولش حلال نبوده و اصلا ذکر هم نشده.
عقلِ پوچ ، تو که عقل داری لطفاً بگو چه چیزهایی بنویسه که تو حالیت بشه؟
میشش باردار بوده
ملت به چه چیزایی دقت میکنن:/!!!
سلام واقعا حرفتون درسته منم قبول دارم که داستانش مزخرفه ولی طبیعتا می دونی که عقل ما انسان ها محدوده و چیز های نامحدود رو نمی تونه تحلیل کنه
شما هیچ وقت نمی تونی آب توی یک پارچ رو توی یک لیوان کوچک جا بدی چون گنجایش نداره اگه قبول داری که این عالم خدایی داره که نامحدوده و عقل ما مخلوقات در برابر او محدوده پس واضح است که نمی تونیم بعضی از بلکه بیشتری از کار های او را درک کنیم
به عنوان مثال
۱. داستان عیسی و خضر ماجراشون رو برو بخون ببین خضر چه جنایاتی به ظاهر می کنه در حالی که درست ترین کار بوده
۲.داستان همین خمینی «ره»خودمون
بهش می گفتن تو با یک عبا و عمامه می خوای جلوی قدرت شاه چی کار کنی
یا اینکه اگه ما با دو دو تا چهار تای ساده جلو می رفتیم پیروزی انقلاب اسلامی یک جوک بی مزه بود ولی چی شد انقلاب پیروز شد اینقدر. استقامت کرد
نتیجه رو به خودت می سپرم تو مختاری این که هر عقیده رو داشته باشی ولی بهترین عقیده رو.
شب بخیر
آرزوی موفقیت برات دارم???
می گن انفاق برکت مال میاره اگه بخوایم با عقل جلو بریم به این می خندیم.
کیه که بگه اگه چیزی از مالت کم کنی مالت بیشتر می شه و برکت می کنه ولی می بینیم که شده
این عالم محدود به عقل نیست دست های غیبی هم در آن دست دارند که می تونی بری مثال هاش رو توی جهان ببینی
من از طرف کسانی که به اسم شریفتون و نظرتون اهانت کردند معذرت می خواهم
و به نظرم بهترین کار رو کردی اینکه نظر واقعیت رو بگی چراکه انسانی و هر انسانی حق داره نظرش رو بگه و چیزی درقلب ها باقی نمونه چه بسا دین گرایانی که چون عقیده شون رو صراحتا نگفتن و تلاشی برای حلش نکردن بدترین عقیده رو دارن و هنوز به خدا شک دارم
اما نسبت به برخی پاسخ دهنده ها:
فکر نکم با فحش و اهانت جواب دادن تاثیر خوبی داشته باشه چه بسا ذهنیت ها رو نسبت به دین بد کنه «به جای اینکه از دین دفاع کنیم خرابش می کنیم به خاطر اینکه بلد نیستیم از دین پرست دفاع کنیم»
خوب ادم عاقل شما یه چیزی بنویسید که همه ازش فیض ببرن
هر تور مِیلِتِه روز قیامت می بینیمت
با عرض سلام به خواننده عزیز:
داستان پند آمیزبود میشود انسان از آن درس بگیرد..
خدا نکشتتون
کامنتها از داستان جذاب تر بودن
خوب، اینکه این یک افسانه یی مانند سایر افسانه ها ساخته شده است پروا ندارد و ساختن و نوشتن داستان و افسانه یک کار هنری است. ولی دارای یک پیامی برای ترک اعمال ناشایست و پیوستن به نیکو کاری است که حتی بعضی از ملا های هم این را قصه می کنند و منظور از توبه نصوحا که در قران کریم آمده اینرا می دانند. ولی قران بری است از اینکه باساس چنین قصه های غیر واقعی که چندان به منطق جور نمی آید استدلال کند
برادر عزیز از توبه نصوح در قرآن شریف ذکر گردیده است. اما رسیدن او به پادشاهی را نشنیده بودم و نمیتوانم تصدیق کنم.
عجب داستان شلکی بود. پادشاه مرد همونجا ارکان دولت گفتن نصوح بیاد بشه پادشاه ما.
چقدر مزخرف.
کسی که موی صورت نداشته رو اصلا قبول نداشتن چه برسه یهو ارکان دولت بگن تو بیا بشو پادشاه ما.
این همه آدم هم باور کردن !
گیرم که این یک داستان باشع شما مفهوم بگیری جای شکر داره
درود بر همگی
والا من داستانو خوندم
چیزم زده تا زیر چشام
اوففففف….
این نصوح اصلا چیز نداشت
وگرنه بلند میشد
الان چیزم بلند شده
یکی از اون خانمای توی حمام نیس به داد من برسه
۰۹۰۳۵۶۹۲۱۹۳
خلاصه داستانی جالب بود
خواندنی و پند دادنی
در خدمت اون خانم زیبا و کمر باریک هستم
با تشکر
بی شعور تف به روت
اری امده است درست.
بنظر شما همین که خدا از توبه نصوح در قران ذکر فرمودن خودش پادشاهی نیست
داستانش واقعیه چون درباره توبه نصوح درقرآن هم آماده
بسیار زیبا بود
افسانه دلپسندی بود.
این مضخرف ها و اراجیف است. اگر نیست پس باید دانست که دین چقدر ظالم است.
بعضی انسان ها از نظراتشون پشیمون میشن از جمله حبیب و بعضی از دشمنان
دین نه ظالم هست ونه سخت خودمونیم که بخود سختش میکنیم داداش اگه دقتت تو زندگی زیاد باشه میبینی که همه چیزای خوبو فقط تو دین میبینیم
با سلام افسانه ی چرتی بود .
ب قول یه دوست عزیزی
بهترین عقیده رو باید داشته باشیم
خیلی ها طرفدار حکومت آرامشن
اما طرز فکرشان عرب زاده هست
یه عرب قاتل ی عرب متجاوز گر ظالم
به خودتون بیاین مردم دین ما اسلام نیست بس کنید ما زردشتیم تمام
سلام دوست عزيز، به نظرم بر گرديم به قبل از از زرتشت بهتر نيست؟ در همه چيز بايد به گذشته برگرديم در علم در تكنولوژي در فرهنگ و هنر و حتي دين اين نتيجه استلال شماست عزيز
دین اسلام رو عرب ها خلق نکردن که بگی عرب زاده ،مطنئنم شما از روی تنبلی در دین همچین صحبت هایی میکنی و الا اگه توی دین زردشت هم ۲۰ رکعت نماز بود کافر میشدی به همین هم احتمالا
ایرج میرزا چه خوش گفت:
تا رشته به دست این دبنگ (احمق، کودن و نادان) است
این قافله تا به حشر لنگ است…
ببینید در تمام نوشته های بالا با هر عقیده و دیدگاهی به همدیگه توهین نموده و همو تمسخر کردید پس با این برخوردها و ناآگاهیها چه راحت و آسون آخوندها بر ما می تازند…
واقعا متاسفم که به عرب ها تو هین میکنید
همه عرب ها شبیه هم نیستند
همه عجم(فارس) ها شبیه هم نیستند.
در این خوب و بد هست
درزم دین تو زرتشت دین ما اسلام
و در دین زرتشت پندار نیک و گفتار نیک حرف اول رو میزنه
به نام حق
سلام
این یه داستان واقعی درباره ی ستاری و مهربانی خداست… این نشون میده فقط اگر توبه کنی و پشیمون بشی خداوند خیلی مهربونه و می بخشه.. خب مسلما اگر خداوند به این راحتی نمی بخشید امثال تو نمی گفتین این چه خداییه که می پرستین؟ خدایی که رحم نداره.. مگه گریه های نصوح بیچاره و پشیمونی و آب شدن گوشت تنش و بیابون نشین شدنش رو ندیده؟
همین امثال شما بهش ایراد می آوردین.
خداوند هم ظالم نیست. درسته نصوح از نظر ناموسی مدیون خیلی آدما شده ولی خداوند قادر مطلقه و می تونه اونها رو روز قیامت راضی کنه تا گردن نصوح چیزی نمونه. یعنی ضامن بشه. مثلا در عوض چیزی به اونها بده.. مثل غیبت کردن که غیبت کننده مجبوره آنقدر از خوبیهاش به شخصی که غیبتش رو کرده بده تا اون شخص راضی شه و شکایت نکنه.. به این شکل هم اونها راضی خواهند شد.
از نظر به پادشاهی رسیدن هم من ندیدم که توی قرآن اومده باشه. تنها چیزی که دیدم اینه که مردم اگر می خواهید توبه کنید مثل نصوح توبه کنید که هرگز به گناهش برنگشت.
رسم وفا رو به جا آورد و نگفت خب دوباره بر می گردم سر گناهم. بلکه سر توبه اش موند
مطلب خیلی جالب و آموزنده بود خداکند که دوستان با خواندن این مطلب استفاده بهینه را بکنند .
این داستان به نظرم خیلی شگفت انگیز نیست که اتفاق نیفتاده باشه یا افسانه باشه خیلی عجیبترش را
من شنیدم و باز هم برام قابل قبوله و اگه یکم به معانی قرآن توجه کنیم چیزی خاصی نیست دوستان
فقط باید در آن فکر کرد و عبرت گرفت
با شما موافقم
ب طرز ناجوری ی جوری بود
نصوح با میش زاد و ولد کرد؟ :دی
سلام..آدم خیلی جالبی هستی
به نظرم اصلیت داستان مهم تره و اون قسمت پادشاهی ممکنه درست باشه ممکنه هم نباشه اما اگر جزئیات برات مهمه.. شاید فشار کمتری متحمل بشی اگر تصور کنی مثلا دو تا میش یا بیشتر بودن. این طور تصور کن که به مغزت فشار نیاد.
به هر حال بعد چند قرن یه دستی خودآگاه نا خودآگاه حداقل تو عدد رقم میره دیگه..
این داستان افسانه یا راستی !
اگر انسان این را بخواند و خوبی را یاد بیگیرد چی نقص می بیند؟ چند تا مرکب اینجا نوشتند که مزخرفات.
خوب بود
باز آی بازآی صد بار اگر توبه شکستی باز آِی گرکافر و گبر و بت پرستی باز آی درگه ما درگه نومیدی نیست
عالییی
داستان خوبی ولی چ جور یه میش شد چند تا گله؟؟؟؟
میش هم مثل بقیه پستانداران 9 ماه طول میکشه که وضع حمل کنه
شاید اون میش هم حامله بوده
یعنی شما فکر میکن پستان داران 9ماهه زایمان میکنن.!؟نمیکم برو کمی مطالعه کن بخاطر این علم که داری.میگم ب خودت حرمت میزاید اگه بااین سواد جایی حرف نزنی. (آخه چطور میشه قبول کرد یه موش و یک فیل 9ماهه میزاین)
اگر خدا بخواهد می شود
همانطوری که حضرت مریم باردار شد- خدایی میش رو آفریده همینجوری هم می تونه زیادش کنه تازه شاید تازه آخرش هم مشخض میشه که فرشته بوده
اما اگه مادی گرا هستید یه نظرعقل مادی هم هست شاید قبل اینکه دس نصوح برسه حامله بوده
Salam
Khily dastan ammzande va jalebe bod
بسیار عالی بود
vaghe an khoob bood.
بسیار زیبا و آموزنده.واقعا که به وجد آمدم.
چرت وپرت محض بود
سپاس فراوان از این داستان آموزنده.
آموزنده ترین درس این داستان بخشندگی پرودگار بزرگ است. لحظه ی آخر داستان اشک در چشمانم حلقه زد . باز هم تشکر. یک دنیا ممنون برادر
یادمان باشد خداوند توبه همه را میپذیرد
sallam kheily ally bood
خوش به حال نصوح
حتی اگر واقعی هم نباشه میشه ازش پند گرفت
مزخرف بود. چرت بود.
بستگی داره چ دیدگاهی داشته باشی
حتی اگر دین خاصی رو قبول نداشته باشی کافیه ک عمیق مطالب رو مطالعه کنی
اونوقت میبینی ک چرت و مزخرف گناهان ما هستن و بدتر از اون اینه ک نه تنها توبه نمیکنیم، ک ب خودمون حق میدیم چنین رفتاری کنیم!
عالی بود
درود بر شما واقعا تحت تاثر قرار گرفتم . من هم از یک گناه به درگاه خدا توبه کرده ام و اکنون چند ماهی است که توانسته ام به عهد خود عمل کنم از خدا می خواهم کمکم کند که همیشه بر توبه خود استوار بمانم و فریب وسوسه های شیطان را نخورم . خواهش می کنم شما هم برایم دعا کنید…..
الهی آمین از خدا میخواهم بهت کمک کنه وبرات بهترینهارو بخواد
درود بر همگی
والا من داستان رو خواندم
چیزم زده تا زیر چشام
اوففــــــــــففف….
این نصوح اصلا چیز نداشت
وگرنه بلند میشد
الان چیزم بلند شده
یکی از اون خانمهای توی حمام نیس به داد من برسه
۰۹۰۳۵۶۹۲۱۹۳
خلاصه داستانی جالب بود
خواندنی و پند دادنی
در خدمت اون خانم زیبا و کمر باریک هستم
با تشکر
dadashreza.com
اگه میخواید به داد خودتون برسید به سایت داداش رضا سر بزنید
فوق فوقش سایت رو میبینید
تو این سایت یک چیزایی بهتون یاد میده که خیلی خوبه
خیلی خوب وپند اموز بود
دوستان خوب استفاد از این داستانها بستگی به طرز فکر کردن شما دارد امید وارم همه در مسیر ی خوب زندگی کنیم
بایستی یک نکته را عرض کنم که اولا اگر این آقا توبه کرد و نمی خواست که هم راز خودش و هم راز زنان بدبخت را فاش و آبرویشان را پیش همسرانشان ببرد پس این داستان را چه کسی نقل کرد و مردم بعدا چگونه از توبه فی مابین ایشان و خدا آگاه شدند و از گناه بزرگ این آقا و کرده های او با زنان و دخترانشان گذشتند .ثانیا در جواب آقا صادق که گفته اساسا این افسانه ها با قرآن سازگار نیست بایستی بگویم که اساسا خود قرآن برمبنای افسانه های گذشتگان و دروغ های شاخدار است باور نمیکنید صوره ص (صاد) آیه های 30 تا 34 فکر کنم باشه را بخوانید تا یه افسانه و دروغ کاملا شاخدار را ببینید
داستان ازاین قراره که سلیمان فرزند داوود میره واسه بازدید از اسبها که این کار وقت اورا میگیرد و باعث میشه که نماز عصرش قضا بشه بعد سلیمان رو میکنه به فرشتگان موکل و نگهبان خورشید که آن را برمن برگردانید (ردوها علی) و آنها نیز لطف میکنند خورشید را واسش بر میگردونند و آقا که کیر غول شکسته بوده نمازش را قضا میکند … ببیندی که این داستان چقدر احمقانه و مزخرف است و چقدر با نام دین انسانها را به بند میکشند.اولا که خورشید یک میلیون برابر زمین جرم داره و همین جرم بالا باعث جاذبه بسیار عظیمی شده که زمین و بسیاری از سیارات دور مدار بیضوی خورشید درحال گردش میباشند از طرفی چرخش زمین بدور خودش باعث پیدایش شب و روز شده و بنابراین اگر قرار باشه آقای سلیمان بخواهد نمازش را قضا نماید بایستی زمین برعکس جهت چرخش کنونیش شروع به چرخیدن مینموده نه خورشید به حرکت دربیاد.دوما اینکه به فرض که نماز این آقا اینقدر مهم بوده که کل زمین بایستی بخاطر او شبشون روز بشه چرا این واقعه در هیچ جای دنیا ثبت نشده که در فلان تاریخ زمین برعکس چرخید و سپس بعد از قضای نماز آقا دوباره به حالت نرمال وطبیعی خود برگشته و شروع به چرخش کرده سوما اینکه زمین هنگامی که خواست به عقب برگرده تا اون قسمت از زمین دوباره روز بشه با چه سرعتی چرخید آیا یه دفعه با سرعت مافوق صوت چرخید و به آن قسمت ازعصر رسد که احتمالا باعث شده تمام دنیا بالا بیارن و از بین برن یا یواش یواش چرخید که احتمالا باعث شده اون شبانه روز 26 ساعت بجای 24 ساعت بشه چهارما اینکه سلیمان روکرد به فرشتگان نگهبان خورشید آدم را بیاد داستانهای افسانه ای یونان باستان میندازه که هر چیزی یه خدا داشته مثل خدای دریاها خدای کوهستانها خدای بهار خدای تاریکی خدای نور و ……. و همه اینها نشاندهنده این است که این داستان چرت و پرت افسانه ای از یاه جایی گرفته شده و کپی پیست شده
چهارما
جناب آقای اغفال گر ( روشنگر!!!!!!!!)
این داستان که خودت ساختی را به قرآن نسبت نده
اصلا چنین داستانی در قرآن وجود ندارد .
ضمن اینکه نظم جهان هستی را می بینی ، تحت تاثیر عظمت جهان قرار میگیری ولی قدرت خالق آن را قبول نداری .
واقعا تبریک به عقل و درایت امثال شما!
يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا تُوبُوا إِلَى اللَّهِ تَوْبَةً نَصُوحًا عَسَىٰ رَبُّكُمْ أَنْ يُكَفِّرَ عَنْكُمْ سَيِّئَاتِكُمْ وَيُدْخِلَكُمْ جَنَّاتٍ تَجْرِي مِنْ تَحْتِهَا الْأَنْهَارُ يَوْمَ لَا يُخْزِي اللَّهُ النَّبِيَّ وَالَّذِينَ آمَنُوا مَعَهُ ۖ نُورُهُمْ يَسْعَىٰ بَيْنَ أَيْدِيهِمْ وَبِأَيْمَانِهِمْ يَقُولُونَ رَبَّنَا أَتْمِمْ لَنَا نُورَنَا وَاغْفِرْ لَنَا ۖ إِنَّكَ عَلَىٰ كُلِّ شَيْءٍ قَدِيرٌ آیه 8 سوره تحریم .
دوست عزیزم اگر اطلاعات کافی رو نداری نظر نده که ایه همین داستان در قران کریم امده است {تُوبُوا إِلَى اللَّهِ تَوْبَةً نَصُوحًا}
جناب روشنگر اولا اگرمیخوای قرآن روخوب بشناسی باید یک بار تمام معانی اون رو بخونی بعد قضاوت کنی که راسته یا دروغ های شاخ دار داره .
دوما تو داستان روخوب بخون “نصوح چون به پادشاهى رسید، بساط عدالت را در تمام قلمرو مملکتش گسترش داد و بعد با همان دختر پادشاه که ذکرش رفت، ازدواج کردو…”پس باعدالت گستری خودش سعی کرد حق الناس شو ادا کنه.
سوم اگرمسلمانی و خداروقبول داری و قدرت خدارو هم فوق قدرت درک بشر میدونی خداییکه این دنیارو از هیچ آفریده می تونه یه معجزه هایی رو هم در اون به وجود بیاره مثل اژدها شدن عصای موسی .پس نیاز نیست سرعت زمین رو کم کنه یا زیاد کنه یا برعکس بگردونه.
کی نقل کرده ؟ چهارم در جواب ای سوالت که این جور داستان ها رو میگم تمام عالم شیطان رو می شناسن مگه نه ؟ از کجا شناختن مگه اونرو دیدن؟ این جور چیزهای فوق درک بشر رو انسانهای معصوم مثل انبیا ویا امامان ما میتونن نقل کرده باشند والا کسی خبردار نمی شه .
عزیزم کج فهمی خودتو به دیگران هم القا نکن اول با دقت بخون بعد اگه نفهمیدی تفسیرشو اگه بازم نفهمیدی برو از اهلش بپرس….
بد کدی روشنگر احمق
تو چی کاره که قران کریم ره تحلیل میکنی
چرا دروغ میگی همچین چیزی نبود تو اون آیات
!!!عجبببب
خفه شو لطفا 🙂
اولا” باید از صحبت های کفرآمیز جدا” جلوگیری صورت گیرد – ثانیا” همه چیز را نباید با عقل کوچک خود قیاس کرد – خیلی چیزها از نظر وعقل ما مستور است و خداوند(ج) علم آن را دارد خودت کاملا” غیر اسلامی و عجولانه کامنت گذاشتی شاید کوشش کن که اولا” علم را درست یاد بگیری و خود را جراءت به قضاوت در مسایل که از عقلت بسیار بالا است بدهی معلوم میشه که بسیار احمق و بی دین استی – خداوند”ج” هدایت نصیبت نماید اگر قابل هدایت نیستی ذلیل و خوار در دنیا و آخرت شوی آمین یا رب العالمین
به كه نامت بود خاموشگر اي خاموش
روشنگر عزیز هرچند خداوند خالق هستی قادر به رد شمس نیز هست و با این علت اشکال شما وارد نیست اما در تفاسیر صحیح در مورد این ایات منظور بازگشت اسبان ناپدید شده است نه بازگشت خورشید. بهتر است به جای عناد با قرآن در آن تفکر کنیم چون قرآن صرفا برای عصر خاصی نیست و همه انسان ها تا قیامت برای هدایت بدان نیازمند هستند.
با سلام ودرودبه شما آقا یاخانم روشنگرعزیز! نمی دانم چرا عزیزانی مثل شما اینقدر با دین ومسایل دینی درگیرند که از هر روش وهر فرصتی می خواهند عناد ونفرت خودشان را نشان دهند یا شاید هم برعکس واقعا می خواهند خدمتی کرده ودیگران را به آگاهی رسانده وایشان را به سعادت درک حقیقت برسانند.باری با دیدن نظرتان برخود واجب دانستم تا به عنوان حداقل یک همنوع مطالبی را به خدمتتان عارض شوم.ان شاا… اولا گذشته از متن داستان اگر از صحت وسقم آن بگذریم نتیجه داستان که هدف امیدوار ساختن انسانها به رحم وگذشت خداوندنسبت به مخلوقاتش است مهمتر است -که امیدوارم شامل حال ما وهمه مسالت کننده ها باشد- بیشتر مد نظر نویسنده می باشد.دوماشما که بحمدلله اهل مطالعه ای ودستی بر آتش داری چرا آدرس غلط می دهید؟ آیا قران به واقع این داستان را با همین کمیت وکیفیت بیان کرده است؟ سوما آیا شما ودیگر دوستانی(احتمالا روشنفکر نماهایی) که مثل شما فکر می کنند ومدام پی این هستند که نکته ای یا نقصی از خدا ودین وقرآن و پیامبران و …پیدا کنند،می دانید روی لبه تیز خنجری قدم گذاشته اید که یک طرفش در سایه جستجو وعقل واستدلال سعادت و رهایی ورسیدن به حقیقت وطرف دیگرش در سایه تفکرمقصدانه ومغرضانه وبی منطقی افتادن در ورطه هلاکت وپوچی است.نه به قصد سرکوفت نه خداشاهده از سرخیر خواهی عرض میکنم.می دانم وقبول دارم که خیلی از خرافات به نام دین ودر پی منفعت طلبی عده ای موجب عدم شناخت صحیح دین وگاها فرار وموضع گیری انسانها از آن شده ،ولی انصافا با همان اعتقادات فطری وقلبی خودمان که بنگریم ،دین باکلیه ابزار وادوات مادی ومعنایی در اختیارش هدفی جز سعادت من وشما ندارد لکن این امثال ماهایند که برای نیل به شبه سعادت چند روزه دنیا هرچیزو هرکسی رو مستمسک اهدافشون کرده و ما نیز متاسفانه در گیر ودار دنیا وبازیچه هایش اسیر و دریغ از ذره ای اندیشیدنیم.برای کوتاه کردن عرایضم شما وخودم را ارجاع میدهم به دوآیه آخر سوره بقره((امن الرسول …)) ((وَالسَّلَامُ عَلَى مَنِ اتَّبَعَ الْهُدَى))
بابا چقدر نظر نوشتید؟!!
اکثراً خیلی خوب و عالی تعریف کردهاند پس به احترام اکثریت من هم رای عالی می دهم موفق باشید
عزيز جان نميخواد حركت زمين را برعكس كني، به اندازه سه درجه برو بطرف مغرب انوقت فكر ميكني خورشيد داره بالا مياد. تا حالا هوابيما سوار شدي؟ اختلاف ساعت را ميفهمي؟ انيشتيني شما والّا.
جناب توجه نکردید ک دنیا دست کسی است ک هر قوم و دینی اون رو خدا نامیدند
وقتی همه چیز در اختیارش باشه پس کافیه بخواد کاری انجام بشه
رد خور نداره
دیگه اینجا با علم کم ما جور در نمیاد
عقلمون هم این عمل رو قبول نمیکنه اما اینو نمیتونه در عین حال رد کنه ک خدا نتونه چنین کاری کنه
سام بزرگوار.
اصلا معنا و ترجمه آیه 30 و 31 سوره ص چنین چیزی نیست.
خواهش می کنم بیشتر دقت کنید.
کلمه ” ردّوها ” که حضرت سلیمان علیه السلام می فرماید در خصوص برگرداندن اسب هاست که مجددا آنها را ببینند چرا که بقدری به آنها علاقمند بودند ( انهم بدلیل اینکه اسب های رزمندگان بودند ).
اللهم اجعل عواقب امورنا خیرا
خیلی خوشحال میشیم اگه دهن تو ببندی و وقت دنیا رو نگیری با این خرعبلات
احتمالا نصوح ترک بوده که تونسته از یه میش بچه بگیره
خفه. ببند دهنتو
برادر مهدی میدونی چرا هیچ وقت دعاهامون براورده نمیشه علتشو میگم اگه عمل کنی محاله با ایمان دعا کنی خدا اجابت نکنه اگر کسی به صورتت سیلی زد اونطرف صورتتم بگیر سمتش بگو بزن حتی اگر بازم زد تو فقط ازش کینه به دل نگیر برعکس براش دعا کن بخدا این کار کولاک میکنه تو زندگیت نفرت هیچ وقت اجازه نمیده دعات براورده بشه برعکس محبت و بخشش راز اجابت دعاس عمل کن تا ببینی
حواست باشه که هر چی لایق خودته به هر کسی نسبت ندی.
ی ترک مادر تو پیش خودش نگه میداشت تا تورو زایید.این اتفاقیه که برات افتاده .اگه نه این چنین نمیکفتی
سلام میخاستم بگم این داستان درست و واقعی هست و اگه ایرادایی داره از شیوه نقل کردن ماست بعدشم چرا همش میگید میش اخر داستان معلوم شد فرشته بوده و اینکه اقای بهه اصطلاح روشنگر بزرگترین دانشمندان و فیلسوفان نتونستن از قران ایراد بگیرن اگرم ایه ای رو میخونی خوب به کلت فشار بیار تا درکش کنی از نظر امثال تو خدا هم خرافه است اصحاب کهف وچی میگی هم تو قران است هم الان رو زمین مکانشون معلومه
میش نبوده فرشته بوده بهتره ب پیام داستان توجه کنیم
سلام من با نظر سهيل كاملا موافقم كه داستان واقعي هست فقط كافيست كه ماكمي رو داستان فكر كنيم
مزخرف محض الان ميشه با كي زاد و ولد كرد؟؟؟نكنه با همزادش؟؟؟؟بروبابا من كه ميگم چرته!!!
سلام
راستی خوب بود
آقا سهیل اتفاقا شما ببویی که خبر نداری چقدر ایراد گرفتن
البته شرمنده میگم ببویی چونکه نشون میده هرچی بخوردت دادن همونو نوشخوار میکنی میدی بیرون
چند درصد مطمئنی که هیچ دانشمندی نتونسته از قران ایراد بگیره ؟
خداوکیلی تا حالا خودت به کلت فشار آوردی بفهمی اصلا دانشمندان جهان و اسلام به نقادی قران پرداختن یا نه؟
واسه اینکه منهم مثل آخوندها مطلب آماده بخوردت ندم بنابراین اسم هیچ دانشمندیو نمی برم تا خودت مجبور شی بری دنبالشون البته اگر طالب حقیقت باشی نه خرافه
از باب وظیفه ی خود بر تذکر به شما می گم نه به منظور بحثو گوش دادن به اراجیف های شما خانم روشنگر.به خداوندی خدای سبحانی که از هر عیب و نقصی به دور است و جهان هستی تحت اراده ی او، حرف هایی که از طرف خانمی ناآشنا که قصد ترویج دین بهائیت و سایر فرقه های پوچ و ضد اسلام و انحراف جوانان را دارد و اصرار به صدق حرفهایش به وضوح در کلامش دیده می شود و بسیار مطمئن از خود حرف می زنند گزافی بیش نیستند. و هیچ حسن نیتی در آنها پیدا نمی شود جز دروغ بستن بر خدا و پیغمبر مکرمش و گرفتن دین ناب محمد مصطفی از دل های پاک جوانان.واگر این شخص منکر دین بهائیت وسایر دین های ضد اسلام شود،تمام نوشته ها و گفته های خود را تکذیب کرده و به یگانگی خداوند متعال اقرار کرده است.
إِذا تُتْلى عَلَیْهِ آیاتُنا قالَ أَساطیرُ الْأَوَّلینَ( آیه 13 سوره مطففین
همان کسانی که وقتی آیه های ما برایشان خوانده می شود می گویند:این حرفها افسانه های پیشینیان است.
توجه کنید که این خانم در نوشته های خود گفت : ((اساسا خود قرآن برمبنای افسانه های گذشتگان و دروغ های شاخدار است))و در شناخت انسان کافر همین بس است که خداوند او را کافر معرفی کند.
یعنی تو به قران شک داری اگر داری برو از همون دانشمندایی بپرس که همه علمشونو از قران گرفته وبعد با دو تا ایده جدید به خورد مغز مسلمانان داده که خودشونوهوشیار جلوه بدن که از بدبختی شما اونو باور کردین واز دین دور شدین
محض اطلاع خیلی از علما دانشمندان اسرائیلی و آمریکایی هم به معجزه بودن قرآن کریم اعتراف کردن
روشنگر قران نخونده که این همه دروغ نشر میده
حضرت سلیمان در زمان خودشون از دوستان خدا وپیامبر بوده اند و خدا هم بر همه چیز قادر و توانا است
همچنان که کهکشانهایی صد ها برابر خورشید را خلق کرده است . داستانش خوب بوده ونام هیچ شهری هم نیومده .
واقعا قشنگ بود مرسی.چقدر خوبه اگه اشتباهی داشتیم بلافاصله توبه کنیم و دیگه تکرارش نکنیم
بد نبود ولی قبلا نصفه نیمه شنیده بودم.
خیلی تخمی بود
در جواب آقا یا خانم ناشناس باید بگم که اگه قران دروغ بود بزرگانی چون مولانا،حافظ ،ابوعلی سینا و بسیاری دیگر که هنوز کتب اون ها در بزرگترین دانشگاه های جهان تدریس میشه ( مثلا کتاب های ابو علی سینا در دانشگاه های پزشکی به عنوان مرجع استفاده میشه) نمیرفتن سمت خدا شناسی و خودشونو انقدر زجر نمیدادن .این افراد با این عظمتشون رفتن خودشونو در راه خداشناسی فدا کردن اون وقت شما به با این عقل ناچیزتون اومدین و به قرآن برچسب دروغ میزنین.بی تردید شما با کمی جستجو در اینترنت و 4 تا مطلب مزخرف به این نتایج رسیدی که چه بسا اگه بیشتر میگشتی جواب این حرف ها رو پیدا میکردی .
جناب روشنگر خدمتتون عارضم که کافر همه رو به کیش خود پندارد_بساطت رو جمع کن برو جای دیگه پهن کن_روشنگر!
اخه احمق جان!تو رو چه به نظر دادن تو قران_تو تا حالا چندتا کتا خوندی یا نوشتی_لا الله الا الله
با تشکر از داستان خوب و اموزنده
کاش منم نصوح بودم
آقای به اصطلاح روشنگر مشرکین هم قرآن را انکار می کردند وافسانه می خواندند واقعا آخر حماقتی این همه داستان سرهم کردی که مثلا بگی از نظر علمی نمیشه خورشید برگرده آخه عزیز خدایی که خودش این خورشید و زمین وسازمان چرخش اونها رو خلق کرده واقعا براش سخته که برا چند لحظه سیستم گردش زمین رو تغییر بده
meysam to kire torkaro ziyad khordi are ke azashon talabkri kiram to jado abadet
darzemn dar morede dastan chert ke bod be khatere neveshtaresh dovoman ma ke tahlil gar nistim inaro tahlil konim
عالی بود واقعا اینا حقیقت دارن
سلام
از خدا میخوام ک این روشنگر و تمامی افرادی ک گوششون پره از کفر و طاغوت به راه راست هدایت بشن.همچنین قبل اینکه زیر خروارها خاک بخوایم جواب بدیم هممون توبه کنیم.روشنگر از خدا بترس. خدا خیلی بخشندس.یه کار نکن مهر کوری بخوره رو دلت.
او خدایی یکتاست که ورای زمان و مکان است و آغاز و پایان در او راه ندارد …. زمانی که عقل موضوعی را درک نمی کند دلیل بر نفی آن موضوع نیست …. اگر تفسیر قرآن این گونه بود مشرکان نیز برای خود تفسیرهای کرده بودند اگر نگاهی به آیات قرآن روشنگر بکنی متوجه خواهید شد که خود مشرکان در آن زمان این آیات را سحر و جادو می دانستند خوب اگر این گونه باشد قضیه حضرت موسی(ع) که دریا شکافته شد ، قضیه حضرت محمد (ص) که ماه به دو نیم تقسیم شد یا حضرت عیسی ابن مریم (ع) بدون واسته پدر به دنیا آمدند و واقعیات دیگر از این گونه در قرآن مبین آمده… حالا به نظر شما چون شکافته شدن دریا چون به دو نیم تقسیم شدن ماه چون بدون واسته به دنیا آمدن حضرت مسیح (ع) با عقل ما سازکار نیست باید آن را نفی کنیم و یا این که شما هنوز واژهای به نام معجزه به گوشتان نخورده است….. در قر آن مجید با ها و بارها بعد از اتمام یک آیه یا سوره می گوید : آیا تعقل نمی کنید آیا نمی اندیشید…. به این داستان دقت کنید : دو دانشجو نزد استادشان میروند و از او می پرسند : فاصله بین یک مشکل تا حل آن مشکل چقدر است؟؟؟ استاد گفت: بین زانو تا زمین ….. هر دو گیج و متحیر از گفته استاد ….. هر دو به این موضوع می اندشیدند که شاید منظور استاد این بوده است که با زانوی غم در بغل گرفتن و یک جا نشستن راه چاره نیست باید باید تلاش و کوشش کرد تا مشکل حل شود اما هر دو کنجکاوانه از استاد می پرسند که ما این گونه برداشت کردیم راجب چیزی که گفتید؟….. استاد لبخندی زد و گفت : بله اما منظور من بالا تر از این گفته شماست و آن اینکه باید زانوی بندگی به زمین بزنیم و از از خداوند مدد به جویم و با توکل به اوست که مشکلات حل خواهد گشت و با مدد و یار یاوست که به سوی مشکلات حمله می کنیم……………………..
این پیام رو یکی به من نظر داد منم بهش عمل کردم.. تو رو به امام زمان قسم میدم این پیام رو بخون.دختری از خوزستانم که پزشکان از علاجم نا امید شدند.شبی خواب حضرت زینب (س)را دیدم در گلوم اب ریخت شفا پیدا کردم ازم خواست اینو به بیست نفر بگم. این پیام به دست کارمندی افتاد اتقاد نداشت کارشو از دست داد.مرد دیگری اعتقاد داشت 20 میلیون به دست اورد. به دست کس دیگری رسید عمل نکرد پسرشو را از دست داد.اگه به حضرت زینب اعتقاد داری این پیامو واسه 20 نفر بفرست………… 20 روز دیگه منتظر معجزه باش..ممنون …
با سلام
این گونه پیامها سالها پیش به صورت کاغذی به داخل خانه ها انداخته میشد و خیلی ها هم از ترس اینکه بلایی سرشان نیاید به آن عمل میکردند!!!!
این یک برنامه خبیثانه از طرف یهودیها برای ضربه زدن به اساس دعا و دین اسلام بود.این برنامه خیلی وقته منسوخ شده.
شما هم لطفا منتشر نکن.
شما دارین با این کارها توی اسلام خرافات ایجاد میکنین که مردمو از اسلام دور بشن لطفا نکنین این کارهارو لطططططففااااا
خیلی قشنگ و زیبا بود
سلام اینو تا اخر بخون اقای روشنگری که میگی قران دروغه بزار اینو بهت بگم که چند سال پیش چند تا دانشمند خارجی که دقیقا نمیدونم برای کدوم کشور بودن میان از توی قران یه ایراد پیدا میکنن ایراد این بوده که توداستانی که مورچه ها در حال کار کردن بودن سپاه سلیمان نبی به اونها برخورد میکنه هداقت کننده ی مورچه ها به اونا میگه از سر راه سپاه سلیمان کنار برید تا زی سم اسبانشون خرد(لایحتمکم که در زبان عربی فقط برای شکستن شیشه به کار میره تا اینکه یک سال بعد یه دانشمند استرالیایی روی بدن مورچه تحقیق میکنه بعد میفهمه که بیشتر از۷۵درصد از بدن مورچه هارو شیشه تشکیل میده حالا روشنگر دیدی که تو ببویی نه اون بیو بی عرضه
روشنگر خیلی اسگلی میمون کوتوله
به نظر من اسم مجنون برات بهتر از روشنگره تو اگه روشنگر بودی درست زرزر میکردی
روشنگر عزیز سوره صاد رو کامل خوندم اما مطالب شمارو پیدا نکردم شاید مطالب از تفسیر خاصی بوده ولی ممنون که خواسته یا ناخواسته دعوت به تدبر و تحقیق در قرآن کردید
اقا، خانم مرادی درست میگن
از شما روشنگر ممنونم که به من یاد دادین قرآن بخونم معنیش رو بخونم تفسیر بخونم برم دنبالش تا به خدا برسم
من کم قرآن میخوندم و به لطف شما سعی میکن قرآن زیاد بخونم همراه با معنی و تفسیر تا اگه عقلم یا دشمنانم یا دنیا از من سوالی(شبهه) قرآنی پرسیدند بتونم جواب بدم و در اون دنیا شر منده خدا نباشم که کتاب آموزنده و زیباش رو نخوندم.
این حرف هام به معنی این نیست که شما درست میگین
به معنی اینکه من رو به قرآن جذب کردین
من تمام قرآن رو با تک تک آیاتش
و حتی این داستان رو قبول دارم
این داستان تخیلی هم باشه قشنگه و آموزنده
یا ایهاالناس بیایم حتی از حرف های بدی که جامعه میزنه حتی از توهین های که میشه درس گرفت(منظورم اینکه از زندگی درس یاد بگیریم(
خيلي خوب بود،ممنون
خوب نبود
راستش این حرفایی که میگن اسلام از آیین مانی هستش و سلمان فارسی اونو نوشته یه چرته محضه ، کتابی رو که من راجبش تحقیق کردم سلمان که سهله ، سقراط و افلاطون و انشتنم که جمع بشن ، حالا هر دانشمنمد دیگه ای محاله که بتونن یه چیزی مثل این دربیارن ، حالا نمیدونم نوشته ی کیه ، ولی مطمانا نوشته ی انسان نیست
افسوس واسه بعضی ها که برای معجزات خداوند به دنبال دلیل علمی میگردند و چون عقل ناقصشون قد نمیده که معجزه چیه.با همون عقل ناقص قرآن خدارو غلت میکنن.روشنگر به حرف گربه سیاه بارون نمیاد.این یعنی خداوند توانا(خالق آسمان وزمین)باحرف تو ناتوان نمیشه…..آره عزیزم تو میتونی استعداد درخشا نتو جای دیگه صرف کنی مثلا :برا بچه ها قصه بگی.از همونایی که بلدی.شاید اونا قصه ی تورو باور کنن
خوب میشه آبستن بوده.نمیشه گوسفنده آبسن گم بشه؟شاید اینم جزء عجایبه!!!!!!!!
آمنت بالله…خداوندا ! ای مالک ملک هستی..تؤتی الملک من تشاء/و تنزع الملک ممن تشاء/وتعز من تشاء/وتذل من تشاء/بیدک الخیر/انک علی کل شیء قدیر…(26 آل عمران)..”ممنون از سایتتون
i think it is almost face to jock no more
but there is no any body to how should analysis and write their mind
اقای روشنگر عزیز امیدوارم بیشتر در مورد اعجازقران تحقیق کنید و بدون تعصب و انشاالله همچنین که اسم روشنگر را رو خودتون گذاشته ایدتحقیقاتتون روشنگرانه و بدور از تعصب باشد و بنده بهتون پیشنهاد میکنم که کتاب اعجاز قران در عصر فضا و تکنولوژی اغای کمال روحانی را حتما مطالعه فرمایید چون فرمایشات شما دقیقا همان گفته های زمان پیامبر (ص)است ولی با یه فرم دیگه که اپدیت شده.
خیلی کسشر گفتید
نیازی به جر دادن خودتون نبود ، یکی یه داستانی گفته گوش کنید سیکتیر کنید دیگه چرا مذخرف میگید
احتمالا ميش با نصوح جفتگيري كرده بوده كه زاد و ولد كرده!
…بچه ها بچه ها …چرا انقدر تندروی میکنید؟ مگه روشنگر هم ی آدم نیست ؟ یعنی نمیتونه توی اعتقاداتش اشنباه کرده باشهب
این داستان جالب و خواندنی واقیعت داشته باشد ویا نداشته باشد , به نظر من قابل اهمیت نیست , هنر داستان نویسی هم تقاضا میکند که یک اندازه در اقیعت داستان دست کاری شود. از همه مهمتر نام این فرد چی زیبا انتخاب شده است : نصوح که در قرآن کریم در آیت 8 سوره الطلاق میخوانیم ( يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا تُوبُوا إِلَى اللَّهِ تَوْبَةً نَّصُوحًا عَسَى .. ترجمه : اى كسانى كه ايمان آوردهايد به درگاه خدا توبهاى راستين كنيد اميد است كه پروردگارتان بديهايتان را از شما بزدايد و شما را به باغهايى كه از زير [درختان] آن جويبارها روان است درآورد در آن روز خدا پيامبر [خود] و كسانى را كه با او ايمان آورده بودند خوار نمىگرداند نورشان از پيشاپيش آنان و سمت راستشان روان است مىگويند پروردگارا نور ما را براى ما كامل گردان و بر ما ببخشاى كه تو بر هر چيز توانايى (8) صدق الله العظیم
داستان پر معنا و مفهومی بود اما نقص هایی داشت ک باور نمودن داستان را کمی مشکل مینمود.
داستان زیبای بود ،همین طور است، اگر انسان از طی دل توبه کند و به خداوند متوکل شود اطمینان داشته باشید که خداوند (ج) دست تان را حتما میگرد.
مسسسییییییییی خوب بود
انما امره اذا اراد شیئا ان یقول له کن فیکون فسبحان الذی بیده ملکوت کل شی و الیه ترجعون (فرمان نافذ خدا در عالم چون اراده خلقت چیزی را کند به محض اینکه گوید موجود باش بلافاصله موجود خواهد شد پس منزه و پاک است خدایی که ملک و ملکوت هر موجود به دست قدرت اوست و بازگشت همه خلایق به سوی اوست ) سوره مبارکه یس آیات شریفه 82 و 83
درسته یه سری اشتباهات داشت ولی کلا خوب بود
جالب بود. توبه ی نصوح را شنیده بودم ولی داستانش را نه، لذا برام سوال بود
ولی آیا گذاشتن اون تصویر ضرورت داشت؟؟
یک سوال برای اون دوستایی که هیچ چیز رو باور ندارن
باور دارید که از یک قطره منی پدرتان سخته شده اید
خلقت شما و همه ما خود از عجیب ترین داستانهاست
عالی بود
شما هم به وبلاگ من سر بزنید و نظر بدین
{لطفان}
توجه. ت
اغای به اصطلاح روشنگر که داری نظر درباره قران میدی من به این ایاتی که شما فرمودی که در سوره مبارکه (ص)هست نیگا کردم اصلا اینطور چیزی نبود که خورشید به عقب برگشت فقط از علاقه حضرت سلیمان بود به اسبان بخاطر جهاد در راه خدا بود لطف کنید با کتاب خدا بازی نکنین خودتونم میتونید. نیگا کنید. خوش یاشایین
اغایه روشنگر برو ببین میدونی چی به چیه
جرالد سی گورینگر_جرج تاون امریکا، جنین شناس __وقتی نحوه بوجود آمدن انسان رو در شکم مادر در قران دید گفت که غیر ممکنه کسی 1400. سال پیش بیاد و به این ظرافت در مورد جنین اینطور حرف بزنه چون ما با این همه پیشرفت تازه کشف کردیم که چطور انسان در شکم مادر رشد میکنه وواسه همون مسلمان شد و گفت. این کلام خداست میتونی اسمشو تو اینترنت پیدا کنی
روشنگربا تو هستم لطف کن به دین مبارک اسلام با چشم اخوندا نیگا نکن چون شیطان از این اخوندا با شرفه فقط قران
روبخونوتوبه کن با عقل به مسایل برخورد کن
يكي نيست به اين روشنفكر بگه داستاني كه راجع به سليمان نقل ميكني كه اصلا تو قرآن نيست تو كتاب ديگري هست كه قرآن نام ندارد كجاي قرآن گفته نمازش قضا شده و به خاطر نماز حضرت سليمان خورشيد رو جابجا كردند.اين داستان توي كتب اهل كتاب اومده آقاي روشنفكر بببييييييييي مطالعه
روشنگر ,توکه ازهیچی خبرنداری چرا بیخودی حرف میزنی,خاهشا به دین وقرآن و.. توهین نکن!
روشنگر کافر,بی سواد,برو مطالعه کن بعدن بحرف!!!
سلام به دوستان خوبم
آقای روشنگر عزیز کجای سوره ص نوشته شده که خورشید را برگردانیدم بخاطر نماز سلیمان؟؟؟؟؟؟؟؟؟ من که تا حالا به این سن رسیدم تو سوره ص چنین چیزی نخوندم میشه واضح تر بگید کجای سوره ص خورشید برگردانده شده؟؟؟؟؟؟؟
عاااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااالی .خیلی باحالی
واقعا که!ما ایرانیا خیلی ساده ایم.تازه مگه اون میشه یه دونه نبود؟پس چطور زادو ولد کرد؟بابا نمیخواد مارو سیاه کنید ماخودمون ذغال فروشیم!!!!!!!
:-o!!!!!!!!!داستانش اینطوری نبودا
مهربانی خداوند خیلی بیشتر از ان چیزی است که به عقل ما میرسد چرا که گناهان را میبخشد چون نمیخواهد بنده اش تباه شود.
داستان اموزنده بود اما یک کمی ….. هم بود تصویرش نهایت رومانتیک و زیبا بود
میثم جان ادب رعایت کن بچه ؛پرچم ترکا بالاتر از این چیزاست
داستان بسیار خوبی بود ولی لازم بود آن عکس را بگذارید وهمین جهت منفی بینی داستان می شود
خب احتمالا اون میشه ماده بوده توشکمش بچه بوده
روشنگر چرا حرف مفت میزنی!؟؟کجا نوشته خورشید رو برگردونند؟؟کجا حرف نماز گفته؟؟
درود بر نصوح
Ali boood
واقعا داستان خوب است جالب و خواندني
بگید ببینم او دوجنسه نسبت به کی توبه کرد؟ به کجا؟
من این داستان رو دوران راهنماییم از مربی پرورشیم شنیده بودم,زیاد ب حقیقت داشتن و نداشتنش اهمیت نمیدم.ب نظر من منظور اصلی راوی رو باید درک کرد که متاسفانه بعضی از دوستان……
حرفی نزنم بهتره،یعنی ازرش حرف زدن ندارن
(این هم تفصیر آیه هایی ک آقایه روشنگر در موردشون نظر دادن
خودتون قضاوت کنید….
آيه 30)- سليمان از نيروى رزمى خود سان مىبيند قرآن همچنان بحث گذشته را پيرامون داود ادامه مىدهد و در اين آيه، خبر از بخشيدن فرزند برومندى همچون «سليمان» به او مىدهد كه ادامه دهنده حكومت و رسالت او بود، مىگويد: «ما سليمان را به داود بخشيديم، چه بنده برگزيده تفسير نمونه، ج4، ص: 185
خوبى! زيرا همواره به سوى خدا بازگشت مىكرد» و به ياد او بود (وَ وَهَبْنا لِداوُدَ سُلَيْمانَ نِعْمَ الْعَبْدُ إِنَّهُ أَوَّابٌ).
اين تعبير كه نشان دهنده عظمت مقام سليمان است شايد براى ردّ اتهامات بىاساس و زشتى است كه در مورد تولد سليمان از همسر «اوريا» در تورات تحريف يافته آمده است و در عصر نزول قرآن در آن محيط شايع بوده.
(آيه 31)- از اين آيه داستان اسبهاى سليمان شروع مىشود كه تفسيرهاى گوناگونى براى آن شده كه بعضا از سوى ناآگاهان بوده.
قرآن مىگويد: «به خاطر بياور هنگامى را كه عصرگاهان اسبان چابك تندرو را بر او عرضه داشتند» (إِذْ عُرِضَ عَلَيْهِ بِالْعَشِيِّ الصَّافِناتُ الْجِيادُ).
(آيه 32)- سليمان در اينجا براى اين كه تصور نشود كه علاقه او به اين اسبهاى پر قدرت جنبه دنيا پرستى دارد، «گفت: من اين اسبان را به خاطر ياد پروردگارم دوست دارم» و مىخواهم از آنها در جهاد استفاده كنم (فَقالَ إِنِّي أَحْبَبْتُ حُبَّ الْخَيْرِ عَنْ ذِكْرِ رَبِّي).
سليمان كه از مشاهده اين اسبهاى چابك و آماده براى جهاد و پيكار با دشمن خرسند شده بود همچنان آنها را نگاه مىكرد و چشم به آنها دوخته بود «تا از ديدگانش پنهان شدند» (حَتَّى تَوارَتْ بِالْحِجابِ).
(آيه 33)- صحنه آنقدر جالب و زيبا و براى يك فرمانده بزرگ همچون سليمان نشاط آور بود كه او دستور داد: «بار ديگر آنها را نزد من باز گردانيد» (رُدُّوها عَلَيَّ).
به هنگامى كه مأمورانش اين فرمان را اطاعت كردند و اسبها را باز گرداندند سليمان شخصا آنها را مورد نوازش قرار داد «و دست به ساقها و گردنهاى آنها كشيد» (فَطَفِقَ مَسْحاً بِالسُّوقِ وَ الْأَعْناقِ).
و به اين وسيله هم مربيان آنها را تشويق كرد، و هم از آنها قدردانى نمود، زيرا معمول است هنگامى كه مىخواهند از مركبى قدردانى كنند دست بر سر و صورت و يال و گردن، يا بر پايش مىكشند، و چنين ابراز علاقهاى در برابر وسيله مؤثرى كه برگزيده تفسير نمونه، ج4، ص: 186
انسان را در هدفهاى والايش كمك مىكند از پيغمبر بزرگى همچون سليمان تعجبآور نيست.
(آيه 34)- آزمايش سخت سليمان و حكومت گسترده او قرآن همچنان قسمت ديگرى از سرگذشت سليمان را بازگو مىكند، و نشان مىدهد كه انسان به هر پايهاى از قدرت برسد باز از خود چيزى ندارد، و هر چه هست از ناحيه خداست، مطلبى كه توجه به آن پردههاى غرور و غفلت را از مقابل چشم انسان كنار مىزند.
نخست در باره يكى از آزمايشهائى سخن مىگويد كه خدا در باره سليمان كرد، آزمايشى كه با «ترك اولى» همراه بود، و به دنبال آن سليمان به درگاه خدا روى آورد و از اين «ترك اولى» توبه كرد.
قرآن مىگويد: «ما سليمان را آزموديم و بر كرسى او جسدى افكنديم، سپس به درگاه خداوند توبه كرد، و به سوى او بازگشت» (وَ لَقَدْ فَتَنَّا سُلَيْمانَ وَ أَلْقَيْنا عَلى كُرْسِيِّهِ جَسَداً ثُمَّ أَنابَ).
توضيح اين كه: «سليمان» آرزو داشت فرزندان برومند شجاعى نصيبش شود كه در اداره كشور و مخصوصا جهاد با دشمنان به او كمك كنند، او داراى همسران متعدد بود با خود گفت: من با آنها همبستر مىشوم تا فرزندان متعددى نصيبم گردد، و به هدفهاى من كمك كنند، ولى چون در اينجا غفلت كرد و «انشاء اللّه»- همان جملهاى كه بيانگر اتكاى انسان به خدا در همه حال است- نگفت در آن زمان هيچ فرزندى از همسرانش تولد نيافت، جز فرزندى ناقص الخلقه، همچون جسدى بىروح كه آن را آوردند و بر كرسى او افكندند! سليمان سخت در فكر فرو رفت، و ناراحت شد كه چرا يك لحظه از خدا غفلت كرده، و بر نيروى خودش تكيه كرده است، توبه كرد و به درگاه خدا بازگشت.
داستان خوب و جالب بود و میتوان از آن پند گرفت
دوستانی که میگن اون میش یکی بوده پس چطور باردار شده .داستان داره از خدا و معجزه حرف میزنه پس باردار شدن میش چیز عجیبی نیس..دوما اگه میخاس میگفت خداوند دوتا میش براش فرستاد
به نظرم روشنكر اكر مسلمان نيستي كه هيج وكر نه بهتر شما توبه كني ….
this is really a great adviseable story…
خیلی عالی بود ولی تصویرش کم بود
به به به به واقعا به به
Jaleb
غزاله خانم بسیار دانا !! آقای روشنگر تمام مشکلش برگردوندن خورشید به جای قبلیش بود . شما در مورد همه آیه ها صحبت کردی به غیر از همون قسمت . داستان نصوح هم خیلی بی منطق و چرت و پرته . رفت تو کوه . یه میش پیدا کرد . گله درست کرد از شیرش به مسافرای یه کاروان داد و از پولی که بهش دادند یه قلعه بنا کرد . یه شهر درست کرد . اینقدر شهرش پر اوازه شد که پادشاه رفت برای ملاقاتش . پادشاه مرد اون نصوح رو کردند پادشاه و دختر پادشاه را گرفت. بعدش ملائک اومدند خودشونو بهش نشون دادند و یکیشون همون میشه بود . خوب جانم آخه درست که نگاه بکنی دیگه هیچ داستان افسانه ای هم این همه غلط غلوط غیر منطقی نداره .به جزء جزئش میشه ایراد گرفت . من تفسیری روی داستان ننوشتم فقط وقایع رو اوردم و خود گویای چرت و پرت بودن خودشه . اگه قراره یه حرف خوب و یه پند درست داده بشه باید تو قالب صحیح و درست گفته بشه نه در قالب یه داستان مسخره و بی معنی که افسانه ای هم نیست . مرگ بر داعش
خوب بودمرسی ازاینکه این داستان رو دراختیارماگذاشتید.
سلام
بیا فرض کنیم پایه داستان درست است چون اطلاعی ازش ندارم .
این اسراییلیات رو چرا برای داستان درست کردید
تو اون مملکت یکی نبود شاه بشه حتما باید به یه غریبه رجوع می کردن؟
البت اگر میخواهید بگید که خدا هوای کسی رو که هواش رو داشته باشه داره ،آره :خدا بدهکار کسی نمیمونه
سلام روز بخیر برای همه گان داستان جالب بود.
نی که این حقیقت را باور ندارند 2 حالت داره یا نادان هستند یا خود را به نادانی میزنند که بتوانند از وظیفه دینی خود شانه خالی کنند و افرادی چنین داستانهایی را باور میکنند که به حقیقت رسیده باشند با سلام بنده سپاس گزارم از این داستان اموزنده من قصد جسارت ندارم اما کسا
مگه قرار بوده که داستان حتما واقعی باشه که بعضیها ایراد میگیرن مهم پیام داستان بود که بسیار آموزنده بود
قشنگ بود واقعا..
آفرین پیام داستان دریافت شد
دوستان این داستان واقعی نیست بلکی از مثنوی مولوی است و صرفا بهانه ای برای مولانا برای گفتن(یا نگفتن) تجربه های عرفانی اش هست
در ضمن پیام داستان هم فقط پیام ظاهری توبه نیست
پیشنهاد میکنم یک دور داستانو از مثنوی بخونین
البته خودم هم هنوز کامل نخوندمش
با عرض سلام خدمت هموطنان عزیزم
بنده در زندگیم کار زشتی نکردم که توبه بکنم
همیشه راه انسانیت ودرستی پیشه کردم
هم در بین مردم بد شدم هم خودم از خودم بیزار شدم
نه صدایی نه فرشته ایی کسی نیومد یه دلگرمی به ما بده
خداحافظ
با سلام به همه دوستان عزیز. من که این داستان را خواندم. امیدوار شدم خداوند به همه گناهکاران توفیق. چنین توبه ای بدهد
اولا این داستان تابلوئه الکیه ولی ربطی به قرآن نداره … شاید این برگرفته از قرآنه شایدم داستان چیز دیگه ایه
دوما متاسفانه ی موجی هس چن ساله راه افتاده تو فیسبوک و اینستا هر کی دو تا تز ضددین و مسئولان مملکت میده میشه روشنفکر نمونشم روشنگر عزیز مسئله اینه دوستان اندازه ی نخود سواد و مطالعات ندارن و با حرفای این و اون و مطالعه ی چند جمله از نیچه خودشون رو روشنفکر حساب میکنند.این داستان عجیب خورشید و نماز نه تو قرآن اومده نه تو کتب معتبر حتی یکی همین داستانو به امام علی نسبت میداد … دوستان حتی یک بار قرآن حتی اون آیات مورد بحث رو مطالعه نکردن ک ببینن اصن تو قرآن چنین چیزی نوشته یا نه بعد ۱۰ خط بیان بحث کنن … ضددین زیاد شده به علت ضعف قدرت و بی برنامگی فرهنگی این حکومت ظالم
1-جناب اقا یا خانم روشنگردر جواب توهین شما به قران همین بس که اگه قران حق نبود امثال ادمایی مثل شما اینهمه در دنیا علیه قران هزینه نمیکردن
2- من نمیدانم شما چقدر سواد دارید ولی بهتر است در مورد بزرگان علم و دین به اندازه علمت نظر بدهی 3-برو در مورد نامه دانشمند بزرگ قرن بیستم اقای البرت انیشتن به ایت الله بروجردی تحقیق کن تا به اندازه علمت در مورد مسائل نظر بدی
اقای فردین اول برو دوم ابتدایی را مدرک بگیر چون مذخرف با (ز) است نه با (ذ)
اقای یا خانم روشنگر برو تفسیر نمونه را بخوان منظور از _رودوها علیه) برگرداندن دوباره اسبهاست نه خورشید !!!!!!!؟؟؟؟؟؟؟؟؟
دوستان عزیزم من که این داستان را خواندم دانستم که خداوند چ گناهکاران که توبه واقعی کندمیبخشد.
داستان پند آموزی بود. ولی بعضی اشتباهاتی داشت که اونم مشکل نقل قول میباشه.
خیلی خوشم آمد
(ای کاش رهبر ها این قصه را بخوانند که توبه کردن چقدر اجر دارد نزد خداوند (ج
thanks Nooria jan fro you idea
نگاه کنید دارم واسه شماهایی که میگین چطوری زاد و ولد کرده میگم خدا آنقدر بزرگه که این کارا براش کوچیکه برید به داستان حضرت مریم فکر کنید حضرت مریم هم که همسر نداشت چطوری حامله شد یه بچه کوویک که حرف نمیزنه چجوری بچه حضرت مریم سخن گفت یا داستان حضرت یوسف این همه داستان های قرآنی داریم که معجزه هاش ازین بیشتره تعجب نکردین همتون گیر دادین به زاد و ولد و این داستان
بسیار داستان اموزنده است برای ما جوانان که در جوانی چه گناهانی میکنیم
سلام واقعا” داستان عالی بود من این داستان را خیلی وقت خوانده بودم
داستان جالب بود وخداوند بخشنده ومهربان است متوانه انسان هارااگه توبه واقعی کنند توبه ایشان را بی پزیرد ویکی ازصفات خداوند بخشنده ومهربان است
داستان راست بود یا نبود مهم نیست، مهم اینست که از چو داستانها چی باید آموخت؟ بسیار جالب و آموزنده. تشکر از کسانیکه پخش کرده بود.
بیسار افسانه پرمهفوم و جالب
باز آه باز آه هر آنچه هستی باز آه …. گر کافر و گبر و بت پرستی باز آه …. این درگه ما درگه یی ناامیدی نیست …. صد بار اگر توبه شکستی باز آه
واقعا زیباد بود اززیردل که توبه کنی حتما خداوند ج میبخشد
ما مسلمان ها آنقدر از قران دور شده ایم که وقایع آن را افسانه و مزخرف و خرافات می پنداریم. بدبختها توبه نصوح در سوره تحریم آیه 8 آمده.
(يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا تُوبُوا إِلَى اللَّهِ تَوْبَةً نَّصُوحًا عَسَى رَبُّكُمْ أَن يُكَفِّرَ عَنكُمْ سَيِّئَاتِكُمْ وَيُدْخِلَكُمْ جَنَّاتٍ تَجْرِي مِن تَحْتِهَا الْأَنْهَارُ يَوْمَ لَا يُخْزِي اللَّهُ النَّبِيَّ وَالَّذِينَ آمَنُوا مَعَهُ نُورُهُمْ يَسْعَى بَيْنَ أَيْدِيهِمْ وَبِأَيْمَانِهِمْ يَقُولُونَ رَبَّنَا أَتْمِمْ لَنَا نُورَنَا وَاغْفِرْ لَنَا إِنَّكَ عَلَى كُلِّ شَيْءٍ قَدِيرٌ (تحریم/8) اى كسانى كه ايمان آوردهايد بسوى خدا توبه كنيد، توبهاى خالص; اميد است (با اين كار) پروردگارتان گناهانتان را ببخشد و شما را در باغهايى از بهشت كه نهرها از زير درختانش جارى است وارد كند، در آن روزى كه خداوند پيامبر و كسانى را كه با او ايمان آوردند خوار نمىكند; اين در حالى است كه نورشان پيشاپيش آنان و از سوى راستشان در حركت است، و مىگويند: «پروردگارا! نور ما را كامل كن و ما را ببخش كه تو بر هر چيز توانائى!»)
همه ی نظرهای اشتباه بخاطرضعف در ایمان است
اون روشنگر که کافر باشه از اون چه گیله، ویلش کنید بابا اینچنین کافرها زیاده دیگه….
بسیار عالی بود تشکر
besyar ziba wa amozinda bood waqan insan har waqt towba kondad mostajab migardad kasani ka iman nadarand migan mozakhraf albata ka khod anha chizi dar sar nadarand wa mozakhraf hastand (baaz ah baaz ah harchi hasti baaz ah) in shir saedi saheb hast ka mifar maayad dastan in maanand in shir hast ziba wa poor az ehsasat
کاش خداوند همچین رحمی یه دل ما هم بدهد تا چنین توبه را بکنیم
داستان خیلی خیلی خوب بود ممنون از زحماتت
بسیار عالی وخیلی آموزنده بود
چرا واقع گرا نیستین،همش فکره افرات و طفریتین،یخورده هم منطقی باشین،همه ی شما بر اساس احساساتو علاعق و اعتقاداتون تصمیم میگیرن،از نظره منطقی داستان خیالیه،چون با هر عیاری هم بسنجی این داستان نمیتونه واقعییت داشته باشه و خیلی نکاته تخیلی و چرندی توش داشت،ولی قدرت خدا رو نمیشه انکار کرد،معجزه نقطه ی مخالف قانونو فیزیک و عقلو منطقو شعوره انسانه،اگه غیر از این بود که معجزه نمیشد و هر کسی قادر به بیانش نبود
سلام علیکم
بسیار بسیار زیبا بود
خداوند متعال انشاءالله توبه ماراهم قبول کند ومانندنصوح توبه واقعی داشته باشیم
خیلی عالی بود…………..
عالی بود و اینو بدانید حکمت خدا بیشتر از هر چیز است
خدایا خودت ظهور کن…چه اراجیفی
قران فرستاده خداست,خدا عقل کامل است و ما عقل ناقص,ناقص قدر ب درک کامل نیست,توام اندازه خودت میفهمی
حق با توئه باهات موافقم
واقعا که بی جنبه این
با سلام ،واقعا داستان جالبی بود و خدا خیرش بده هر کس نقلش کرده
برای شفای روشنفکران جامعه هم دست به دعا بشیم.
مثلا این طرف روشنفکر
مادربه خطا زاده ای که درباره قران نظرمیدی؟
میش ماده از کجا اورد؟
به هر حال دوتا میش لازمه.
خووووب بود شماهایی که اعتراض دارین یه کمم داستان های قرآنی بخونید بدنیست!!!!!
خیلی داستان قشنگ عبرت آموز و تمام هدف این داستان راه توبه را به انسان نشان داده است
میگم اون ک شبیه دختر بود و هه فک میکردن دختره پ چطور بعد فک کردن مرده و نشناختنش و دخترپادشاه چطو نشناختش؟
سروش احتمالا میشه ماده بوده و خوده نصوح باردارش کرده خخخخخخخخخخخخخخخخخخخخخ
منم درحضور جمع توبه ميكنم و ديگه سر كسي كلاه نميزارم…شماشاهد باشيد من كي گفتما هر وقت پادشاه شدم خبرشو ميدم..
آقاي روشنگر، مردك چرا به قرآن دروغ مي بندي كجاي سوره ص آيه30 -34 اين مطلبي كه تو مي گي رو گفته ديگه هم از اين تهمتها و نفهميهاي خودت را به قرآن نسبت نده برو مطالعه كن. مزخرف
سلام به دوستان .اهاي روشنگرتاريک قلب مغز فندقي خواستم دهنتو سرويس کنم که ديدم غزاله زحمتشو کشيده.اين تفسيري که گفتي ساخته چندتا کافرمغزفندقي مثل خودته ولي تفسير علماي واقعي اسلام همينه که غزاله نوشته.به اميدآنکه مغزفندقيت به اندازه يک گردوبشهاينو بدون بااين حرفات فقط بي سواديتوثابت ميکني. راست گفته شاعر:پسته بي مغزچون لب واکندرسواشود
میش چطوری زاد و ولد کرد؟یکه و تنها زاد و ولد کرد اونوقت؟!!!!
به نام خدای بی همتا …در جواب کسی که اسمش خودش رو گذاشته روشنگر از همون اول معلمومه درغگو هستی وبا نام جعلی ودروغین این اسم وارد شدی………اولا: توکی هستی که میخوای قران رو نعوذبالله مزخرف وچرت بدونی .ثانیا:دانش وعلم تو در این سطح نیست که بخوای قران رو دروغ بپنداری ثالثا: دانشمندان وفیلسوفان ریادی همچون:البرت اینشتین و پرفسور هانذی کربن و دکتر گوستاولوبون ولئون تولستوی و……………….. تعدادبیشماری از دانشمندان وفیلسوفان گذشته وحال به قران ایمان داشته و دارندرابعا: معجزات بیشماری در قران امده است اگر راست میگویی انها را رد کن زیرا علم انها راکشف کرده است وتو نمیتوانی بادانش پوچی که داری دربرابر این اکتشافاتی که علم انها کشف کرده بایستی ……دوستان من در اینترنت معجزات علمی قران سرچ کنید خیلی جالبه برای کسانی که تعقل میکنند
متن آیات 30 تا 34 سوره ص به همراه ترجمه. فکر میکنم دوستان “ردوها” رو در مورد خورشید استنباط کرده اند. در حالیکه از ادامه آیه واضح است که مراد اسب ها بوده است.
و سليمان را به داوود بخشيديم چه نيكو بندهاى به راستى او توبهكار [و ستايشگر] بود (۳۰)
وَوَهَبْنَا لِدَاوُودَ سُلَيْمَانَ نِعْمَ الْعَبْدُ إِنَّهُ أَوَّابٌ ﴿۳۰﴾
هنگامى كه [طرف] غروب اسبهاى اصيل را بر او عرضه كردند (۳۱)
إِذْ عُرِضَ عَلَيْهِ بِالْعَشِيِّ الصَّافِنَاتُ الْجِيَادُ ﴿۳۱﴾
[سليمان] گفت واقعا من دوستى اسبان را بر ياد پروردگارم ترجيح دادم تا [هنگام نماز گذشت و خورشيد] در پس حجاب ظلمتشد (۳۲)
فَقَالَ إِنِّي أَحْبَبْتُ حُبَّ الْخَيْرِ عَن ذِكْرِ رَبِّي حَتَّى تَوَارَتْ بِالْحِجَابِ ﴿۳۲﴾
[گفت اسبها] را نزد من باز آوريد پس شروع كرد به دست كشيدن بر ساقها و گردن آنها [و سرانجام وقف كردن آنها در راه خدا] (۳۳)
رُدُّوهَا عَلَيَّ فَطَفِقَ مَسْحًا بِالسُّوقِ وَالْأَعْنَاقِ ﴿۳۳﴾
و قطعا سليمان را آزموديم و بر تخت او جسدى بيفكنديم پس به توبه باز آمد (۳۴)
وَلَقَدْ فَتَنَّا سُلَيْمَانَ وَأَلْقَيْنَا عَلَى كُرْسِيِّهِ جَسَدًا ثُمَّ أَنَابَ ﴿۳۴﴾
داستان جالبی بود امادروغی وما باید ازین داستان پند بیاموزیم فکر مان را بگیریم که کدام مرد زنهای ما و شمارا درحمام زنانه بازی نته اصلا این حمام زنانه رفتن زنان کار خوب نیست حمام برای زنانان درخانه خوب است
OMG زاویه ی دیدتو عشقه
اصل مطلب رو بچسب لطفااا
کاری به داستان ندارم.اما به نظرتان این تصویری که گذاشته اید ناجور و غیر اخلاقی نیست؟
سلام. داستان به حکم افسانه بودن بسیار زیبا و گبرا بود و خواننده رو مجبور می کرد تا آخر داستان رو بخونه هرچند با عقل و منطق و علم همخوانی نداشت .اما باید درنظر بگیریم که داستان برای مردم اون زمان و توسط داستانسرای زمان قبل از با با اطلاعات و منطق همان دوره گفته شد. در افسانه هر چیزی امکان پذیر هست این قانون افسانه و اسطوره است. در رابطه با روشنگر صرف بیان یک نظر دلیل نمیشه دیگری رو با تمام توان بکوبیم!
قران خودش گفته که با تعمل و تعقل بپذیریمش . گفته و استدلاهای آقای روشنگر هم کاملا درست بود از بعد استدلال ولی از بعد راوی اولیه باید تحقیق بشه صرف صحبت کردن با فرشتگان عجیب هست و اینکه فرشته ای بی اذن خدا زمان رو برگردونه عجیب تر چون می دونیم که فرشته فاقد اختیار هست؟
خیلی از داستانهای سلیمان بادتفسیر تورات و انجیل بیان میشه چون پیامبر اونها سلیمان بود! و اون تفسیر ها با عقل و دانش مردم اون زمان تفسیر شده بخصوص انجیل که نویسنده اش حواریون بودند .پس ممکنه چون اون زمان فکر می کردن خورشید دور زمین می چرخه همچین مزخرفی رو هم به استنباط شخصی نوشته باشن از طرفی بیان اینکه قران رو با عقل و دانش وعلم بسنجید اونچنان حرف بدی نیست که همه تون حمله ور شدید سمت بنده خدا !اون منطقی نقض کرد مردش باشید منطقی جوابشو بدین نه اینکه قران معجره است و….!معجزه از منطق جداست اگه قران اعجاز داره فرای معجزه باید باشه و عمل و منطق هم باید توش باشه؟
مرد باش و بدون توهین با منطق و علم جواب روشنگر رو بده اگه نمی تونی مشکل از تو هست که قرآن رو نمی شناسی نه اون!؟!!!
در جواب روشنفکر… ترجمه الهی قمیشی ای دقیقا چیزی که شما گفتید ولی من اینظور برداشت کردم ….. ابتدا صحبت شده که اسبهاشون خیلی تند رو بوده و سلیمان از اسبها میخواد خورشید و برگردونن.میشه اینطور تفسیر کرد که از اسبهاش میخواد که اون رو به جای برسونه که هنوز خورشید غروب نکرده…یعنی سریعتر به سمت غرب برن ….این منطفی چون خورشید همه جا همزمان غروب نمیکنه.
سلام داستان آموزنده ای بود فقط عکس بالا را حذف کنید
سلام داستان آموزنده ای بود فقط عکس بالا را حذف کنید عکس مناسبی نیست
اگه هم افسانه بود قشنگ بود یه داستان خوندیم به جای این که از داستان لذت ببرید موش و گربه افتاد به هم که عقایدتون رو به هم فیلتر کنید بابا قرار نیست با این حرفا کسی به عقیدش عوض بشه این قدر زور نزن فرق ما با بقیه مردم همینه ما انرژیمون رو به گاه میدیم
نصوح هر کاری کرد هرزنی رو شهوانی کردوخودشو ارضا کرد آخرش هم توبه کردو پادشاه شد چه داستان آشنایی برای مردمایران
داستان خوبی بود ممنون
ای نصوح تخم سگ تو بیابون چیزی گیرش نمیومده ترتیبشو بده رفته سراغ گاومیشه! نگو کثافت میدونسته که داره ترتیب فرشته آسمونی رو داره میده، و ناگاه از آسمان ندا آمد ( این کرره خرو پادشاه کنید تا ترتیب همه مونو نداده)
خخخخخخخخ
گورپدرپدرسگ نصوح…والا پدرسگ ی عمری ممه و بهشتی دیده بعدش توبه کرده…گوه خورده…خدا چراقبول کرد !!کوسشراچیه
کسی که این داستان رو نوشته نگفته که نظربدید که آیا این داستان دروغه یا راست. فقط خواسته بدونیم که خداوند توبه کنندگان را دوست دارد. وقتی بچه بودم مادرم قصه های زیادی برام میگفت که بعضیاشون واقعی و بعضیاشون خیالی بود .این مهم نبود که کدوم قصه راست کدوم قصه خیالیه ، مهم پیامی بود که مادرم با گفتن اون قصه برای من داشت .پیام این داستان هم توبه و بازگشت ب سوی خوبیها که همان خداوند است میباشد.
سلام مریم خانم
یک کلمه
حرف حق را گفتی
اگه بقیه بفهمن
تشکر
داستان خوبی بود کسانی که قرآن رو دروغ میدانند بدان که به همین روزهای نزدیک از حرفهای خود پشیمان میشوند ولی افسوس که بعداً خیلی دیره دیگه راه برگشتی وجود نداره پس بهتره تا دیر نشده توبه کنید چون خداوند بخشنده و مهربان هست بعدشم اون آقایی که میگه قرآن دروغه ازش بپرسید اصلا یه بار قرآن رو خونده یا نه که همینجوری با خیال راحت فتوا میده پس نگو قران دروغه خودت دروغی بد بخت بیچاره خدا به دادت برسه بدبخت
فک کردم فقط خارج از ایران چنین کافرانی پیدا میشه شما چطور اسم مسلمانی به خودتون گذاشتی شما خودتون اصل شیطانی کافری بخدا اگه قدرت داشتم کسانی که چنین حرفهای نا شایستگی میزدند همینجا جونشونو میگرفتم ای خدا کسانی که میکند قرآن دروغه یا قرآن رو مسخره میکنند همین روزها سر به نیست شون کن امین
با تشکر پیام داستان آموزنده است . کسی که کلام خدا را بجان بخرد و راه خدا را در پیش بگیرد پیروز میدان می شود
سلام من ی نوجوان هستم و مثل همینو برا کسی دیدم نتیجشم دیدم… با درست و غلط بودنش کاری ندارم…اما محتوای داستان کاملا درسته و اگر کسی از رحمت خدا نا
امید نشه قطعا برا خودشم پیش میاد…
ﺑﻮد ﺳﻌﯽ ﻧﻤﯿﮑﻨﺪ ﺧﻮد را ﺟﺎﻧﺸﯿﻦ او ﮐﻨﺪ . وﻟﯽ ﺳﻠﻤﺎن ﮐﻪ از ﻫﻤﻪ ﺑﯿﺸﺘﺮ ﺑﻪ ﻣﺤﻤﺪ ﻧﺰدﯾﮏ رﻓﺖ ﮐﻪ ﮐﺠﺎی ﻗﺒﺮﺳﺘﺎن ﺑﻘﯽ ﺧﺎﮐﺶ ﮐﺮده ﺑﻮدﻧﺪ ﺗﻔﺎوت ﺑﻮدﻧﺪ ﮐﻪ ﺣﺘﯽ ﺑﻌﺪ از ﻣﺪﺗﯽ از ﺧﺎﻃﺮﺷﺎن اﻓﺘﻨﺪ و ﺣﺘﯽ ﻧﺴﺒﺖ ﺑﻪ ﻣﺮگ ﭘﯿﺎﻣﺒﺮ آﻧﻘﺪر ﺑﯽ ﺟﺎﻧﺸﯿﻨﯽ ﻣﺤﻤﺪ ﻣﺜﻞ ﺳﮓ و ﮔﺮﺑﻪ ﺑﻪ ﺟﺎن ﻫﻢ ﻣﯽ از ﯾﮏ ﻃﺮف و ﻋﻠﯽ از ﯾﮏ ﻃﺮف دﯾﮕﺮ ﺑﺮ ﺳﺮ زﻣﺎﻧﯽ ﮐﻪ ﻣﺤﻤﺪ ﻣﺤﻤﺪ ﻓﻮت ﻣﯿﮑﻨﺪ اﺑﻮﺑﮑﺮ و ﻋﻤﺮ ﻗﺼﺪ ﺑﺪﺳﺖ ﮔﺮﻓﺘﻦ ﻗﺪرت را ﻧﺪاﺷﺖ و ﺣﺘﯽ در ﭼﯿﺰی ﮐﻪ ﻣﺸﺨﺺ اﺳﺖ اﯾﻦ اﺳﺖ ﮐﻪ ﺳﻠﻤﺎن دﻗﯿﻘﯽ در اﯾﻦ ﻣﻮرد در دﺳﺘﺮس ﻧﯿﺴﺖ وﻟﯽ ﺳﻠﻤﺎن ﺑﻪ ﻣﺤﻤﺪ ﯾﺎد داده اﺳﺖ ﯾﺎ ﺧﯿﺮ اﻃﻼﻋﺎت را ﺟﺪی ﮔﺮﻓﺖ .اﯾﻨﮑﻪ ﭘﯿﺸﻨﻬﺎد ﭘﯿﺎﻣﺒﺮ ﺷﺪن را ﮔﻔﺘﻪ ﺑﻮد وﻟﯽ ﺑﻌﺪا ﺑﺮای ﻣﻨﺎﻓﻊ ﺷﺨﺼﯽ اش آن و در اواﯾﻞ ادﻋﺎی ﭘﯿﺎﻣﺒﺮ ﺑﻮدن را در ﺣﺪ ﺷﻮﺧﯽ ﺑﺮﺳﺪ ﮐﻪ ﯾﮏ ﻣﯿﻠﯿﺎرد ﻧﻔﺮ او را ﭘﯿﺎﻣﺒﺮ ﺧﺪا ﺑﺪاﻧﻨﺪ اﻟﺒﺘﻪ ﻣﺤﻤﺪ ﺧﻮاب اﯾﻦ را ﻫﻢ ﻧﻤﯿﺪﯾﺪ ﮐﻪ زﻣﺎﻧﯽ
ﻋﺼﺒﺎﻧﯽ و ﻧﺎراﺣﺖ و ﺧﻮﺷﺤﺎل ﻣﯽ ﺷﻮد؟ ﺣﺮف را زده اﺳﺖ. آﯾﺎ ﺧﺪاوﻧﺪ ﻣﺎﻧﻨﺪ اﻧﺴﺎن اﯾﻦ دو آﯾﻪ ﻓﺮدی ﺑﻮده ﮐﻪ در ﺣﺎل ﻋﺼﺒﺎﻧﯿﺖ اﯾﻦ ﮐﻬﮑﺸﺎن ﺑﺎﺷﺪ؟ ﮐﺎﻣﻼ ﻣﺸﺨﺺ اﺳﺖ ﮐﻪ ﮔﻮﯾﻨﺪه دو آﯾﻪ ﺑﺎﻻ ﻣﯿﺘﻮاﻧﺪ ﮐﺎر ﺧﺎﻟﻖ ﻣﯿﻠﯿﺎرﻫﺎ ﻣﯿﻠﯿﺎرد ﻟﺤﻈﻪ ای ﺑﺎ ﺧﻮد ﺑﺪون ﺗﻌﺼﺐ ﻓﮑﺮ ﮐﻨﯿﺪ ﮐﻪ آﯾﺎ
ﮔﺬاری ﺑﺎز ﻫﻢ ﻋﻮ ﻋﻮ ﮐﻨﺪ. ﺳﻮره اﻋﺮاف.آﯾﻪ١٧۶ اﮔﺮ ﺑﺪو ﺣﻤﻠﻪ ﺑﺮی ﻋﻮ ﻋﻮ ﮐﻨﺪ و اﮔﺮ ﺑﺤﺎل ﺧﻮد ﺣﮑﺎﯾﺖ اﻧﺎن )ﺑﻨﯽ اﺳﺮاﯾﯿﻞ( ﺑﻤﺎﻧﻨﺪ ﺳﮕﯽ اﺳﺖ ﮐﻪ
ﮐﻪ ﺑﺎر ﮐﺘﺎﺑﻬﺎ ﺑﺮ ﭘﺸﺖ ﮐﺸﺪ. ﺳﻮره ﺟﻤﻌﻪ.آﯾﻪ ۵ اﯾﻨﺎن ﺗﻮرات را ﺣﻤﻞ ﻣﯿﮑﻨﻨﺪ ﻣﺎﻧﻨﺪ ﺣﻤﺎری)ﺧﺮی(
زﯾﺮ ﺑﺨﻮاﻧﯿﺪ ﻗﺮآن ﻧﯿﺰ ﭘﯿﺪاﺳﺖ .دو ﻧﻤﻮﻧﻪ از اﯾﻦ آﯾﺎت را در ﺑﺮد( .اﯾﻦ ﻧﻔﺮت او از ﯾﻬﻮدﯾﺎن ﺣﺘﯽ در آﯾﻪ ﻫﺎی ﺟﻨﺴﯽ ﻣﯽ رﺑﺎﯾﺪ.)در اﯾﻦ راﻫﺰﻧﯽ او ﺣﻤﻠﻪ ﻣﯽ ﻣﯿﺰﻧﺪ و زﻧﺎﻧﺸﺎن را ﺑﺮای ﮐﻨﯿﺰی و ﻣﺴﺎﺋﻞ ﻗﺮﯾﻈﻪ ﺗﻌﺪاد 900 ﻧﻔﺮ از ﻣﺮدان آﻧﻬﺎ را ﮔﺮدن ﺗﻨﻔﺮ زﯾﺎدی داﺷﺖ ﺑﻪ ﺣﺪی ﮐﻪ در ﻏﺰوه ﺑﻨﯽ ﯾﻬﻮدی ﺑﻮدﻧﺪ و ﺑﻪ اﯾﻦ دﻟﯿﻞ ﻣﺤﻤﺪ از ﯾﻬﻮدﯾﺎن و ﻫﯿﭻ ﺟﺎی ﺷﮑﯽ ﻧﺪارد.اﮐﺜﺮ ﺷﺎﻋﺮان ﻣﻌﺮوف و ﻫﻢ ﺑﺮﺧﯽ ﺗﺎرﯾﺨﻬﺎی ﻣﻌﺘﺒﺮ دﯾﮕﺮ ﻧﻘﻞ ﮐﺮده اﻧﺪ ﻣﺤﻤﺪ ﻣﯽ آورﻧﺪ .اﯾﻦ ﻣﻮﺿﻮع را ﻫﻢ ﺗﺎرﯾﺦ ﻃﺒﺮی ﺑﻌﺪا ﺳﺮ ﺑﺮﯾﺪه ﺷﺪه ﮐﻌﺐ اﺑﻦ اﺷﺮف را ﺑﺮای ﺑﮕﻮﯾﯿﻢ ﮐﻪ ﭘﯿﺎﻣﺒﺮ ﺑﻪ او ﻣﯿﮕﻮﯾﺪ اﺷﮑﺎﻟﯽ ﻧﺪارد!.و ﻣﺤﻤﺪ ﻣﯿﮕﻮﯾﺪ ﮐﻪ ﺑﺮای اﯾﻨﮑﺎر ﺑﺎﯾﺪ ﺑﻪ او دروغ ﻣﻦ ﺑﯿﺎورد و در اﯾﻦ ﺣﺎل ﯾﮑﯽ از ﯾﺎراﻧﺶ ﺑﻪ ﯾﺎراﻧﺶ ﻣﯿﮕﻮﯾﺪ آﯾﺎ ﮐﺴﯽ ﻫﺴﺖ ﮐﻪ ﺳﺮ او را ﺑﺮای ﺑﺰرﮔﺘﺮﯾﻦ اﯾﻦ ﺷﺎﻋﺮان ﺑﻮد ﮐﻪ روزی ﻣﺤﻤﺪ ﺑﻪ ﮐﺎر او ﺑﻮده اﺳﺖ .ﮐﻌﺐ اﺑﻦ اﺷﺮف ﯾﮑﯽ از ﻣﺪﯾﻨﻪ ﺛﺎﺑﺖ ﮐﺮد ﮐﻪ ﻗﺘﻠﻬﺎی ﺷﺎﻋﺮان در ﻣﮑﻪ ﻧﯿﺰ ﭘﯿﺎﻣﺒﺮﯾﺶ در ﮐﺸﺘﺎر ﻋﻠﻨﯽ ﺷﺎﻋﺮان ﯾﻬﻮدی در ﺑﯽ اﻃﻼﻋﯽ ﻣﯿﮑﺮد.اﻣﺎ ﺳﯿﺰده ﺳﺎل ﺑﻌﺪ از ادﻋﺎی ﻧﺎﭘﺪﯾﺪ ﻣﯿﺸﺪﻧﺪ و ﻣﺤﻤﺪ از ﻧﺎﭘﺪﯾﺪ ﺷﺪن آﻧﻬﺎ اﻇﻬﺎر ﻣﯿﮑﺮد.ﺑﻪ ﻃﻮری ﮐﻪ ﺗﻌﺪاد زﯾﺎدی از ﺷﻌﺮا در ﻣﮑﻪ ﻣﺴﺎﺑﻘﺎت اﯾﻦ ﺑﻮد ﮐﻪ او رﻗﯿﺒﺎﻧﺶ را ﺳﺮﺑﻪ ﻧﯿﺴﺖ اﻣﺎ دﻟﯿﻞ دﯾﮕﺮ اول ﺷﺪن ﻫﻤﯿﺸﮕﯽ ﻣﺤﻤﺪ در
ﭘﺬﯾﺮﻓﺖ؟ ﺑﯿﺴﻮاد اﺳﺖ؟ آﯾﺎ ﻣﯿﺘﻮان ﭼﻨﯿﻦ ﺳﺨﻨﯽ را ﻣﻘﺎم اول را ﮐﺴﺐ ﻣﯿﮑﺮد ،ادﻋﺎ ﻣﯿﮑﺮد ﮐﻪ ﻓﺮدی ﮐﻪ اﺳﺘﺎد ﺷﻌﺮ ﮔﻔﺘﻦ اﺳﺖ و ﻫﻤﯿﺸﻪ ﺷﻌﺮﻫﺎﯾﺶ دارﻧﺪ.ﺣﺎﻻ ﺳﻮال ﻣﻦ اﯾﻦ اﺳﺖ ﮐﻪ ﭼﻄﻮر ﮐﺴﯽ و ﺣﺘﯽ ﻣﺴﻠﻤﺎﻧﺎن ﻧﯿﺰ اﯾﻦ ﮔﻔﺘﻪ را ﻗﺒﻮل زﯾﺎدی داﺷﺘﻨﺪ را ﺑﺰرﮔﺘﺮﯾﻦ ﺗﺎرﯾﺨﻬﺎ ﻧﻘﻞ ﮐﺮده اﻧﺪ ﺑﻮد.اﯾﻦ ﻣﺴﺌﻠﻪ ﮐﻪ اﯾﺸﺎن در ﺷﻌﺮ ﮔﻔﺘﻦ ﻣﻬﺎرت ﻫﻤﭽﻨﺎن ﺷﻌﺮﻫﺎی او ﺑﺮ ﺷﻌﺮﻫﺎی دﯾﮕﺮ ﺑﺮﺗﺮ ﺧﻮد را ﭘﯿﺎﻣﺒﺮ ﺣﺠﺮاﻻﺳﻮد ﻧﺎﻣﯿﺪ اداﻣﻪ داﺷﺖ و ﻣﮑﻪ آوﯾﺰان ﺑﻮد.اﯾﻦ ﻣﺴﺎﺑﻘﺎت ﺣﺘﯽ زﻣﺎﻧﯽ ﮐﻪ وی ﮐﺴﺐ ﻣﯿﮑﺮد و ﻫﻤﯿﺸﻪ ﺷﻌﺮ ﻫﺎی او ﺑﺮ دﯾﻮار ﻫﺎی ﻣﺪت ﺑﯿﺴﺖ و ﺳﻪ ﺳﺎل در ﻣﺴﺎﺑﻘﺎت رﺗﺒﻪ ﯾﮏ را زدﻧﺪ.ﻣﺤﻤﺪ در ﺷﻌﺮ ﮔﻔﺘﻦ ﺑﺴﯿﺎر اﺳﺘﺎد ﺑﻮد و ﺑﻪ و ﺑﻬﺘﺮﯾﻦ ﺷﻌﺮ را ﻫﻤﯿﺸﻪ ﺑﺮ در ﻣﮑﻪ ﻣﯽ در ﻣﮑﻪ ﻫﻤﻪ ﺳﺎﻟﻪ ﻣﺴﺎﺑﻘﺎت ﺷﻌﺮ ﺑﺮﮔﺰار ﻣﯽ ﺷﺪ ﺑﻪ او اﯾﻤﺎن ﺑﯿﺎورﻧﺪ. او ﮐﻤﮏ ﮐﺮد و اﯾﻦ اﻣﺮ ﺑﺎﻋﺚ ﺷﺪ ﮐﻪ ﻋﺪه ﺑﯿﺸﺘﺮی ﻣﯿﮕﻮﯾﺪ وﻟﯽ ﺳﻠﻤﺎن ﭘﺎرﺳﯽ در ﺳﺎﺧﺘﻦ ﮐﺘﺎب ﺑﻪ ﻧﺪاﺷﺖ ﻣﺮدم ﺑﻪ او ﻣﯿﮕﻔﺘﻨﺪ ﮐﻪ دارد ﻫﺰﯾﺎن ﭘﯿﺎﻣﺒﺮ ﺧﺪا اﺳﺖ وﻟﯽ ﭼﻮن ﺣﺮﻓﯽ ﺑﺮای ﮔﻔﺘﻦ از اﯾﻨﮑﻪ اوﻟﯿﻦ آﯾﻪ را ﺑﺴﺮاﯾﺪ ، ادﻋﺎ ﻣﯿﮑﺮد ﮐﻪ )ﭘﻮل ﭼﻪ ﮐﺎرﻫﺎﯾﯽ ﮐﻪ ﺑﺎ اﻧﺴﺎن ﻧﻤﯿﮑﻨﺪ(ﻣﺤﻤﺪ ﻗﺒﻞ زﻧﯽ ﺑﻪ ﻧﺎم ﺧﺪﯾﺠﻪ ﺑﻪ ﺧﺎﻃﺮ ﺛﺮوﺗﺶ ازدواج ﮐﺮد ﻣﺤﻤﺪ ﮔﻔﺘﻪ اﺳﺖ.ﻣﺤﻤﺪ در ﺳﻦ ﻧﻮزده ﺳﺎﻟﮕﯽ ﺑﺎ ﻣﯿﮑﺮدﻧﺪ ﮐﻪ اﯾﻦ ﺻﺤﺒﺘﻬﺎ را اﻟﻠﻪ )ﺣﺠﺮاﻻﺳﻮد( ﺑﻪ ﻣﺤﻤﺪ ﻋﺮﺿﻪ ﮔﻔﺘﻦ ﭼﻨﯿﻦ ﺳﺨﻨﺎﻧﯽ را ﻧﺪارد ،ﻓﮑﺮ ﻫﻤﻪ ﻣﺮدم ﻣﯽ داﻧﺴﺘﻨﺪ ﮐﻪ ﻗﻤﺎرﺑﺎزی ﻫﻤﺎﻧﻨﺪ در ﻧﻈﺮ اﻋﺮاب آن زﻣﺎن زﯾﺒﺎ ﺟﻠﻮه ﮐﺮد و ﭼﻮن ﭼﻮن اﯾﻦ ﻓﺮﻫﻨﮓ ﺑﺴﯿﺎر ﭘﺴﻨﺪﯾﺪه و اﻧﺴﺎﻧﯽ ﺑﻮد ، اورد آﻧﻬﺎ را ﺑﺎ ﻧﺎم اﻟﻠﻪ ﺑﻪ ﻣﺮدم وا ﻣﯽ ﮔﺬاﺷﺖ و ای ﺗﺎزی و ازاﯾﻦ ﻓﺮﻫﻨﮓ و آﯾﯿﻦ ﭼﯿﺰی ﺳﺮدرﻧﻤﯽ ﻓﺮدی ﺗﻦ ﭘﺮور و ﺷﻬﻮﺗﺮان ﺑﻮد و از ﻧﮋاد و رﯾﺸﻪ زﻧﺪه ﺑﻪ ﮔﻮر ﮐﺮدن دﺧﺘﺮان ﺑﻮد. ﻣﺤﻤﺪ ﻫﻢ ﮐﻪ از ﺳﻠﻤﺎن ﭘﺎرﺳﯽ ﺑﻪ اﻋﺮاب رﺳﯿﺪ، ﻫﻤﯿﻦ ﻣﻨﻊ ﻣﺎ را ﺑﻪ ﻣﺤﻤﺪ داد.ﯾﮑﯽ از اﻧﺪﯾﺸﻪ ﻫﺎی واﻻﯾﯽ ﮐﻪ داﻣﺎن ﺗﺎزﯾﺎن رﻓﺖ و اﻧﺪﯾﺸﻪ ﻫﺎ و ﻓﺮﻫﻨﮓ واﻻی زﻣﺎن ﻣﺤﻤﺪ ﺑﻪ اﯾﺮان و اﯾﺮاﻧﯽ ﭘﺸﺖ ﮐﺮد و ﺑﻪ ﺗﺒﻬﮑﺎر ﻣﯿﻬﻦ ﻓﺮوش ﺑﻪ ﻧﺎم ﺳﻠﻤﺎن ﭘﺎرﺳﯽ در ﻓﺮﻫﻨﮓ و آﯾﯿﻦ آرﯾﺎﯾﯽ اﯾﺮان اﺳﺖ. زﯾﺮا ﯾﮏ زﺑﺎن ﻣﺤﻤﺪ در ﻣﮑﻪ ﮔﻔﺘﻪ ﺷﺪه، ﺑﺮﮔﺮﻓﺘﻪ از ﺑﺴﯿﺎری از ﺳﺨﻨﺎﻧﯽ ﮐﻪ از زﺑﺎن اﻟﻠﻪ اﺳﺖ وﻟﯽ ﺑﻪ
ﺳﻮره ﻫﺎﯾﯽ ﮐﻪ در ﻣﺪﯾﻨﻪ ﺳﺮوده اﺳﺖ: ﯾﮏ ﺳﻮره ﻫﺎﯾﯽ ﮐﻪ در ﻣﮑﻪ ﺳﺮوده اﺳﺖ و دو
ﺳﻮره ﻣﯽ ﺑﺎﺷﺪ: اﺳﻤﺎﻧﯽ)وﺣﯽ( ﺑﻪ ﺷﻤﺎر ﻣﯽ اورد دارای دو ﮔﻮﻧﻪ ﺳﺨﻨﺎن اﻟﻠﻪ اﻧﻬﺎ را ﺟﺎ زده و آن را ﭘﯿﺎم ﻗﺮان ﮐﻪ ﺳﺎﺧﺘﻪ و ﭘﺮداﺧﺘﻪ ﻣﺤﻤﺪ اﺳﺖ و ﺑﻪ ﻧﺎم
آﯾﺎ ﻗﺮآن ﺳﺮوده ای از ﺳﻠﻤﺎن ﻓﺎرﺳﯿﺴﺖ؟
داستان جالبی. بود. حیف مردای ایرانی عبرت نمیگیرن کار قبلی نصوح را ادامه میدن
سلام – دوستان حالا اون آقا یا خانم همینطوری از سر ناآگاهی اومد چیزی گفت شما وقتتون با ایشون تلف نکنید . خانم غزاله و خانم بشری (ازشون تشکر میکنم) دقیقاً جوابشونو از قرآن دادند و دروغ این آقا یا خانم برای همه آشکار شد که چیزی را به قرآن نسبت دادند که در قرآن همچین چیزی اصلاً وجود نداره ، ایشان هم همینطوری از یکی مثل خودش چیزی شنیده و اینجا فشار به مغزش آورده و کپیش کرده ، کاملاً مشخصه چنین چیزی در قرآن وجود نداره ، ایشان اومدند زرنگی کنند فکر کردند همه مثل خودش بیسوادند و به این راحتی کلاه سرشون میره و بهش گفتند سلیمان خورشیدو برگردونده اونم باور کرده ، دیگه این آدمیزاد نرفته سراغ قرآن خودش تحقیق کنه تا بفهمه سلیمان اسبو برگردونده نه خورشیدو آخه مگه میشه کسی این مزخرفاتتو باور کنه و اسبو خورشید ببینه و در این برهه از زمان که عصر کامیپوتر و اطلاعاته و حداقل در دست هر کسی یه گوشی هست که سریع بتونه تو اینترنت سرچ کنه و حقیقتو بفهمه ، و باز ایشان اومدند یه سوتی دیگه دادند با این ادبیات مزخرفشون و بوئید که نشون بده دانشمندان به نقادی قرآن نپرداخته اند و گفت اسم هیچ دانشمندی رو نمیبرم مثلاً اومد بگه من اهل مطالعم خخخخخخخخخ نه فلانی امروز دیگه مثل قدیما به این آسونی نمیشه دروغ گفت چون سریع طرف لو میره ، بهت پیشنهاد میکنم یه بار این سوره مبارکو مطالعه کنی تا بفهمی و این دروغ شاخدارو که فقط یه نفر ساده ای مثل خودت باور میکنه تحویل ندی(بیچاره کلاه سرت گذاشتند اینطوری برات معنی کردند یه کم بیدار شو و به خودت بیا ) ، ولی ما باید از اینجور آدما تشکر کنیم که مارو سوق میدند بریم قرآنو مطالعه کنیم و حقیقت برامون روشنتر بشه و ایمانمون قویتر بشه در واقع ایشان از این لحاظ روشنگری کرده و خودشو فدای صاحبشون کرده اند.
در مورد نصوح هم در قرآن بهش اشاره شده این یعنی حتماً وجود داشته ولی ما به راست یا دروغِ جزئیاتش کاری نداریم مگه داستانهای مثنوی مولانا همش راسته؟ این داستانها همشون پیام مثبتی رو به خواننده میرسونند بحث اینه باید آنتن هوشت کج نباشه و سفیه نباشی تا پیامشو بگیری ..
در ضمن روشنگر برو توی اینترنت سرچ کن ببین تا حالا صدها دانشمند و ملحد رفتند از قرآن ایراد بگیرند ولی وقتی با قرآن روبرو شدند و تحقیق کردند و حقیقتو فهمیدند به اسلام ایمان آوردند و مسلمون شدند و الحمدلله روزبروز بر صفوف مسلمونا افزوده میشه و افرادی مثل شماها بیشتر از جامعه ترد میشید .
سخن آخراینکه ……….. روشنگر اگه لیاقتشو درخودت میبینی برو بدون تعصب قرآنو مطالعه کن هرجا فهمت نرسید از اهلش بپرس امیدوارم اگه حقیقتو فهمیدی توبه نصوح کنی و به راه راست بیای .
سلام – دوستان حالا اون آقا یا خانم همینطوری از سر ناآگاهی اومد چیزی گفت شما وقتتون با ایشون تلف نکنید . خانم غزاله و خانم بشری (ازشون تشکر میکنم) دقیقاً جوابشونو از قرآن دادند و دروغ این آقا یا خانم برای همه آشکار شد که چیزی را به قرآن نسبت دادند که در قرآن همچین چیزی اصلاً وجود نداره ، ایشان هم همینطوری از یکی مثل خودش چیزی شنیده و اینجا فشار به مغزش آورده و کپیش کرده ، کاملاً مشخصه چنین چیزی در قرآن وجود نداره ، ایشان اومدند زرنگی کنند فکر کردند همه مثل خودش بیسوادند و به این راحتی کلاه سرشون میره و بهش گفتند سلیمان خورشیدو برگردونده اونم باور کرده ، دیگه این آدمیزاد نرفته سراغ قرآن خودش تحقیق کنه تا بفهمه سلیمان اسبو برگردونده نه خورشیدو آخه مگه میشه کسی این مزخرفاتتو باور کنه و اسبو خورشید ببینه و در این برهه از زمان که عصر کامیپوتر و اطلاعاته و حداقل در دست هر کسی یه گوشی هست که سریع بتونه تو اینترنت سرچ کنه و حقیقتو بفهمه ، و باز ایشان اومدند یه سوتی دیگه دادند با این ادبیات مزخرفشون و بوئید که نشون بده دانشمندان به نقادی قرآن نپرداخته اند و گفت اسم هیچ دانشمندی رو نمیبرم مثلاً اومد بگه من اهل مطالعم خخخخخخخخخ نه فلانی امروز دیگه مثل قدیما به این آسونی نمیشه دروغ گفت چون سریع طرف لو میره ، بهت پیشنهاد میکنم یه بار این سوره مبارکو مطالعه کنی تا بفهمی و این دروغ شاخدارو که فقط یه نفر ساده ای مثل خودت باور میکنه تحویل ندی(بیچاره کلاه سرت گذاشتند اینطوری برات معنی کردند یه کم بیدار شو و به خودت بیا ) ، ولی ما باید از اینجور آدما تشکر کنیم که مارو سوق میدند بریم قرآنو مطالعه کنیم و حقیقت برامون روشنتر بشه و ایمانمون قویتر بشه در واقع ایشان از این لحاظ روشنگری کرده و خودشو فدای صاحبشون کرده اند.
در مورد نصوح هم در قرآن بهش اشاره شده این یعنی حتماً وجود داشته ولی ما به راست یا دروغِ جزئیاتش کاری نداریم مگه داستانهای مثنوی مولانا همش راسته؟ این داستانها همشون پیام مثبتی رو به خواننده میرسونند بحث اینه باید آنتن هوشت کج نباشه و سفیه نباشی تا پیامشو بگیری ..
در ضمن روشنگر برو توی اینترنت سرچ کن ببین تا حالا صدها دانشمند و ملحد رفتند از قرآن ایراد بگیرند ولی وقتی با قرآن روبرو شدند و تحقیق کردند و حقیقتو فهمیدند به اسلام ایمان آوردند و مسلمون شدند و الحمدلله روزبروز بر صفوف مسلمونا افزوده میشه و افرادی مثل شماها بیشتر از جامعه ترد میشید .
سخن آخراینکه ……….. روشنگر اگه لیاقتشو درخودت میبینی برو بدون تعصب قرآنو مطالعه کن هرجا فهمت نرسید از اهلش بپرس امیدوارم اگه حقیقتو فهمیدی توبه نصوح کنی و به راه راست بیای .
خیلی جالب بود
بنظر من توبه ی اون فرد هیچوقت بخشیده نمیشه چون حق الناس گردنشه.
خدا گفته من حق الله رو میبخشم ولی حق الناس رو نه.
اون مرد اگه میخواست بخشیده بشه باید بجای فرار خودش رو به همه نشون میداد و از اون زن و دخترایی که بهشون تجاوز کرده بود حلالیت میطلبید.
اگر اونها قبول نمیکردن توی قیامت نمیتونست از پل صراط عبور کنه.
این رو هم قران گفته دیگه…پس بنظر من داستانش درست نیست خدا همچین چیزی رو نمیبخشه.
کس را شعر نکنیم
ارزش خوندن داره امتحان کنین نتیجه اخلاقیشم خوبه
ببینید به همه ی دوستان میگم طرفداری از کسی هم نمیکنم اصل نصوح قرآن بهش اشاره کرده اما سوال اینه جزئیات داستان از کجا نقل شده، باید مستند باشه وگرنه مندرآوردی میشه. اگه سند داره داستان مثلا یه جای معتبرنقل شده باشه مورد پذیرشه وگرنه نه.
توبه نصوح راست است و در آیه 8 سوره تحریم به آن اشاره شده است ولی از اینکه نصوح اسم شخصی بوده یا نه در بین مفسران اختلاف است .يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا تُوبُوا إِلَى اللَّهِ تَوْبَةً نَصُوحًا عَسَىٰ رَبُّكُمْ أَنْ يُكَفِّرَ عَنْكُمْ سَيِّئَاتِكُمْ وَيُدْخِلَكُمْ جَنَّاتٍ تَجْرِي مِنْ تَحْتِهَا الْأَنْهَارُ يَوْمَ لَا يُخْزِي اللَّهُ النَّبِيَّ وَالَّذِينَ آمَنُوا مَعَهُ ۖ نُورُهُمْ يَسْعَىٰ بَيْنَ أَيْدِيهِمْ وَبِأَيْمَانِهِمْ يَقُولُونَ رَبَّنَا أَتْمِمْ لَنَا نُورَنَا وَاغْفِرْ لَنَا ۖ إِنَّكَ عَلَىٰ كُلِّ شَيْءٍ قَدِيرٌ
باسلام خدمت همه دوستان
مفهوم داستان مهم میباشد که باید از آن پند گرفت
Great and inspiring story
Thanks
من کاری نه این حرف ها ندارم فقط درستی و راستی اگر انسان درست فکر کند درست عمل کند خوبی هم خواهد
بعضی از قدیمی ها هم درست بلد نیستن داستان تعریف کنند مهم اصل مطلب است که چی میگه حالا چندتا کلمه اضافه یا اضافه به داستان چیه چی شده میخواهید اینم بندازید گردن دولت و اخوندها ؟نه دیگه این از خود شیفته گی و ادعای عقل بعضی هاست که میخوان بگن روشن فکر هستن. اصل مطلب را بنگرید. بعد ایراد بگیرید
کاملا صحیح افرین
سلام دوستان…
صرف نظر از افسانه بودن یا واقعی بودن ، درستی مسیر داستان و یا نقص آن،
اسلام یا زرتشت و اعتقاد دینی و یا عدم آن، این نکته جالب است که وقتی در تنگنایی قرار میگیریم که کاری از کسی ساخته نیست و شدیدا به کمک نیاز داریم
دستمان از هر جایی کوتاهه، ناخودآگاه و از اعماق وجود خود نیروی برتری رو احساس میکنیم که میتونه بر خلاف ظواهر امر و شرایط موجود، با درخواست خالصانه ی ما مسیر اتفاقات رو به راحتی عوض کنه و ما رو از اون تنگنا خارج کنه…
اون همان خداست…
در جذابیت این داستان همین بس که وجود یک نیروی برتری رو ( که همان خداست) برای ما یادآوری میکنه…
و نکته دوم اینکه، چقدر تصمیمات درست و خالصانه ی ما برای آن نیروی برتر، اهمیت داره که همیشه به همه جواب میده…
من گرچه مذهبی نیستم ولی بارها تست کردم و و نتیجه رو به عینه دیدم…
این داستانها همش افسانه ودروغ است وکل دین اسلام بر پایه دروغ ودزدی وشهوترانی بنا شده.
بی شعور احمق دروغ گو نادان اسلام کی گفت دروغ بگو؟؟ اسلام کی گفت دزدی کن؟؟ اسلام کی گفت شهوترانی کن؟؟دنیا از وجود کثیف تو و امثال تو ناامن هست.
کیرم تو این داستانت، من بنویسم بهتر تخیلم کار میکنه کسشرای بهتری بنویسم
بی شعور آشغال تف به روت
برای رسیدن به حقیقت باید تامل کرد، برای رسیدن به تکامل باید درون رو شناخت و به حد والا رسوند بعد تقویت روح ب وضوح از راز طبیعت میشه پرده برداشتو از مادر طبیعت مدد خواست، همه انسان ها توی وجودشون روح دارن که هدیه ای از عالم کل هستش و هر پندو اندرزی در قالب شعر داستان افسانه یا هر چیز دیگه ای ک زبان میگه بدون هیچ شکی از روح سرچشمه میگیره و کلی بار انرژی داره میتونیم لقمان حکیمی باشیم ک از بی ادب ادب آموخت یا پسر نوح!!! همه چی به دید درونی هر شخص بستگی داره #همه_قابل_احترامیم چون همه از یک دریایم #راوی
این است قدرت خدا و بخشندگی او و اینکه او همیشه خوبی ما را خواسته ولی حیف که اورا کامل نشناختیم ولی خداراشکر ما اهل ایمانیم و اسلام را داریم و از او پیروی کنیم. و درود بر بندگان صالح خدا و نصوح.
یاالله
واقعا متاسفم واسه اونا که این مزخرفاتو باور دارن. آخه الاغا از خودتون نمیپرسید این آدم تو دلش با خدا عهد بسته و توبه کرده و بعدشم به هیچکس نگفته. پس ایـــــــــــن همه داستان با این دقت رو بقیه چجوری فهمیدن؟؟؟؟ الاغید الاغ.
توهین نکن الاغ. الاغ به تمام معنا هستی.آخه الاغ کسی باور کنه به تو چه وارد میشه؟
نصوح فقط گول میزده
سلام. سلامت باشید. داستان تا اون جا که نصوح به کوهستان میره مشکل نداره. ولی 1 : میش آبستن بوده که نصوح پیداش کرده 2:میش بره ماده زاییده یا بره نر 3:اگر بره ماده بوده پس چطور مجدد آبستن شدند. 4 . اگر بره نر بوده اون وقت بره نر گوسفند با مادرش آمیزش میکند. بعد نصوح چند سال در کوهستان ماند. مردم میدونستن که اون مرد نصوح است یا نه. این داستان ظاهر زیبایی داره. ولی تا دلت بخواهد تناقض داره.
باسلام. بنده محمد صادق امینیان واقعی هستم از شهر وین که در حال تحصیل در مقطع دکتری هستم و مدتی دبیر اتحادیه بودم و انجا ارادتم به این سایت بیشتر شد. باید عرض کنم که پدر من هم در حمام زنانه مشغول به کار بود و حتی خود من هم چندین بار که ازدواج نکرده بودم برای کمک به پدر به حمام رفتم و با خواندن این متن زیبا آن خاطرات برایم تکرار شد. بسیار ممنونم از سایت خوب شما.
آخر سر میگه فرشته بودن آخر سر خود واقعیشو به نصوح نشون میده چه میدونم حتما اون فرشته از جانب خداوند یه قدرتهایی داره دوتا بره نروماده پیدا کنه بیاره جوری وانمود کنه اینا مال خودشن بعد از طریق اونها گله بشن دگه بخوایم اینجوری نگاه کنیم خداوند گوسفندی که برای ابراهیم فرستاد چرا بجاش گوشت قربونی نفرستاد این ایراد گرفتنا دیگه عین حکایت گاو رو نمیبینی گیر دادی به کنه چسبیده به ماتهحتش
اینکه در قرآن کلمه نصوح آمده به این معنا نیست تمام این داستان مورد تایید قرآن باشد ،قرآن فقط یه اشاره کرده( توبة نصوحا ) ب هر حال توبه نصوح از نظر قرآن و روایات اهل بیت یعنی توبه ای که دیگه سمت اون گناه نری ،
حالا اینکه نصوح کی بوده و اصلا آیا اسم شخصی هست یا نه و بقیه جزئیات در قرآن و منابع معتبر روایی نیامده
کردهبودهتوکونشاین چه داستانی …ازقدیم گفتن ۱۰۰۰ بارنگاهکردن
یک بارکردن…به دیدند پیگیریکنید خولا
بی شعور آشغال تف به روت
بی شعور تف به روت
چه داستان قشنگ و آموزنده ای بود نویسنده و منبعش رو معرفی نمی کنید ؟
نظر شخصی من راجع به نصوح و قصه اش خلاصه میشه در اسم شخصیت اصلی قصه،
نصوح به فتح اول به معنای فاعل و نصیحتگر و نصیحت کننده است به نظر من حضرت مولوی در مثنوی معنوی این داستان رو جهت نصیحت و پند نقل میکنه و کلا این قصه ای است پند آموز و حکایت از کسانی داره که خالصانه توبه میکنند و هرگز به گناه برنمیگردند پاداش آنان نزد خداوند بی شک همانند عاقبت خوش نصوح است کسانی که ایمان قلبی دارند به خداوند و آنچه میفرماید کسانی که توبه خالصانه کنن توبه ای از روی اخلاص عمل و نیت پاکی که توبه کننده هنگامی که با خداوند عهد می بنده که هرگز منجر به گناه دوباره نمیشه وقتی حرفشو زدی تا پای جونت پای حرفت بمونی مثل حلاج تا پای دار پایدار. (حضرت محمد ص میفرمایند توبه نصوح مثل شیری است که هرگز به پستان باز نمیگردد.) خداوندا گم کرده راهم راه راستی نشانم ده خداوندا زشتی هارو ازم دور کن و خیر و نیکی بمن عطا فرما خداوندا درمانده در میان نقاب ها و صورتکها مانده ام خداوندا نور حق به دیدگان کم فروغ من بتابان تا دچار مکر و حیله ی سیاهی که نقاب سفید بر چهره دارد نشوم تا شر و شیطان را در لباس و صورت فرشتگان را قبل از نزدیک شدنشان بشناسم و از آنها دوری نمایم خداوندا من از پری رویان شیطان صفت و افسونگران میترسم و میهراسم آنان را بر سر راهم قرار مده و مگزار که من و نامم یا حتی یک تار مویم در دسترسشان قرار گیرم. خداوندا جز تو پناهی ندارم پناهم باش الهی آمین. تو هم با من دعا کردی … .
نظر شخصی من راجع به نصوح و قصه اش خلاصه میشه در اسم شخصیت اصلی قصه،
نصوح به فتح اول به معنای فاعل و نصیحتگر و نصیحت کننده است به نظر من حضرت مولوی در مثنوی معنوی این داستان رو جهت نصیحت و پند نقل میکنه و کلا این قصه ای است پند آموز و حکایت از کسانی داره که خالصانه توبه میکنند و هرگز به گناه برنمیگردند پاداش آنان نزد خداوند بی شک همانند عاقبت خوش نصوح است کسانی که ایمان قلبی دارند به خداوند و آنچه میفرماید کسانی که توبه خالصانه کنن توبه ای از روی اخلاص عمل و نیت پاکی که توبه کننده هنگامی که با خداوند عهد می بنده که هرگز منجر به گناه دوباره نمیشه وقتی حرفشو زدی تا پای جونت پای حرفت بمونی مثل حلاج تا پای دار پایدار. (حضرت محمد ص میفرمایند توبه نصوح مثل شیری است که هرگز به پستان باز نمیگردد.) خداوندا گم کرده راهم راه راستی نشانم ده خداوندا زشتی هارو ازم دور کن و خیر و نیکی بمن عطا فرما خداوندا درمانده در میان نقاب ها و صورتکها مانده ام خداوندا نور حق به دیدگان کم فروغ من بتابان تا دچار مکر و حیله ی سیاهی که نقاب سفید بر چهره دارد نشوم تا شر و شیطان را در لباس و صورت فرشتگان را قبل از نزدیک شدنشان بشناسم و از آنها دوری نمایم خداوندا من از پری رویان شیطان صفت و افسونگران میترسم و میهراسم آنان را بر سر راهم قرار مده و مگزار که من و نامم یا حتی یک تار مویم در دسترسشان قرار گیریم. خداوندا جز تو پناهی ندارم پناهم باش الهی آمین. تو هم با من دعا کردی … .
سلام
داستان ساختگی است و معنای آیه روشن است: توبه خالص و بیبازگشت. همین!
سلام
داستان ساختگی است و معنای آیه روشن است: توبه خالص و بیبازگشت. همین!
کیر همتون تو کس اسلام ریدم به این ایمانتون
لعنت خدا و همه فرشتگان بر تو ای ملحد ملعون جایگاهت آتش سوزان جهنم و همیشه در آن معذوب خواهی بود
داستان ساختگیه فقط و مفهومش توبه کردنه وگر نه خودتون دقت کنید نمیشه که مردی بره داخل حمام زنانه و و و و و اصلا عقل نمیکشه
بیا تو رو هم من بکنم و نصیحت
حکایت جالبی بود. ممنونم از شما
خیلی ها اصل ماجرا رو ول کردن چسبیدن به نصوح چیکار میکرد میش آبستن بود دخترها چطور نفهمیدن و هزار تا چرت و پرت دیگه
اصل موضوع توبه هست که اگر خالص باشه خدا در بدترین شرایطط هم میبخشه و از گناهانت گذشت میکنه و راه نجات رو هم برات باز میکنه (این اصل ماجراست ) گوسفند های محترم ،،، جسارت مباشه برای کسانی که از مطلب نصوح رو درک کردن من روی صحبتم با دلقک هاست
این داستان من را به مطالعه قرآن علاقمند کرد. متوجه شدم که در قرآن هم داستان های اروتیک هست.
یه سوال دارم چرا توی داستانهای دینی طرف اولش گناهکاره و خیلیم ادم بده اس وضع مالیشم خرابه ولی همین که توبه میکنه سریع پادشاه میشه و با دختر پادشاه میخابه با بغیه اش کاری ندارم
با تشکر پیام داستان آموزنده بود
این داستان دقیقا مثل این چرندیاتی است که اخوندها بالای منابرشان برای خر کردن زیر منبریهایشان و نون در اوردن میگن اینقدر خالی بسته اند و دروغ به خدا و پیامبرانش بسته اند که راست شان هم دروغ است !!! یه مشت مزخرفات و هذیانها و شر و ورهای عهد دقیانوسی ….. حموم خیزینه و شاه و دختر پادشاه ……. تف تو گور اون احوند پست فطرتی که روز اول عبا و عمامه بر سر گذاشت و قران خوون شد و دروغ را مد کرد لعنت بر نسل این حرامزاده های پست فطرت اخوند
سلام
از نامت پیداست که تو را هم با دروغ و چرندیات پدر و مادرت جفت شدند و پس انداختند. وگرنه منکر واقعیتی عقلی و قرآنی نمیشدی…
برو نامت را هم از «رجب+علی عوض کن تا عوضی بودنت کمتر مشخص شود.
بدرود..
از یه نظر حرف شما صحیحه اما به نظر من نکتش مهمتر بود
این داستان از کدام کتاب موثق نقل شده؟
داستان جالب و اموزنده ای بود
باسلام. بنده محمد صادق امینیان از ولایت وین از این پند بسیار ممنونم. البته این پند را شبی ملا محسن رحمانی تبار برایم نقل نمود و من تا صبح به ان فکر کردم. برای عیالم هم ماجرا را تعریف کردم و به خود قول دادیم که دیگر انسان باشیم و توبه کنیم.
کیرم تو کس و کون نسوح وتمامی زنان ان زمان که به حمام میرفتن وتمامی کسانی که این داستان را خواندند و چیزی نوشتند
داستان تخیلی جالبی بود ولی رنگ مذهبی زدن و دروغهای مذهبی را در ان گنجاندن یعنی مخاطب را خر فرض کردن
این داستان هیچ ربطی به قرآن ندارد، نمیدانم در بین نظرات چه اصراری دارید این را یک قصه ی قرآنی بدانید؟ چنین چیزی اصلا در قرآن نیامده! اقلا آن دوستانی که قرآن را قبول دارند نباید آن را به قرآن ربط دهند!
“توبه ی نصوح” یک عبارت صفت و موصوف است و نه مضاف و مضاف الیه و “نصوح” نام یک شخص نیست و یک صفت است و براساس بسیاری از ترجمه های قرآن به معنی “بسیار پند دهنده” و “بسیار خیرخواه” و اصولا “خیرخواهانه” است. همچنین در لغتنامه ی دهخدا آمده:
نصوح:
[ نَ ] (ع ص) توبهٔ نصوح؛ توبهٔ راست. (دهار) (منتهی الارب). یا توبه ای که باز رجوع نکنند بر آنچه از آن توبه کنند یا تائب نیت رجوع ندارد. (منتهی الارب). توبهٔ خالص که از آن باز نگردند. (مهذب الاسماء). صادق. (اقرب الموارد) (از المنجد). صاف و خالص و توبهٔ استوار که باز گناه هرگز نکند. (غیاث اللغات) (آنندراج). توبهٔ بسیار خالصانه ای که بعد از آن گرد گناه نگردند. (از متن اللغة). توبهٔ خالص. توبهٔ بی بازگشت. توبه ای که نشکند. توبهٔ صادق. (یادداشت مؤلف): بند و غل توبهٔ نصوح بود باغ دیدن غذای روح بود.سنائی. از خوردن راح ای جمال احرار دانم که نه بر توبهٔ نصوحی.سوزنی.
|| ناصح. (اقرب الموارد) (از المنجد). خالص. صاف. عسل پاک. (فرهنگ خطی).
مرجع: دهخدا، علیاکبر: لغتنامهٔ دهخدا (نسخه دیجیتال، https://dehkhoda.ut.ac.ir/fa/dictionary/319838/%D9%86%D8%B5%D9%88%D8%AD) براساس نسخه فیزیکی ۱۵ جلدی انتشار سال ۱۳۷۷.
موسسهٔ لغتنامهٔ دهخدا و مرکز بینالمللی آموزش زبان فارسی دانشگاه تهران، ۱۳۹۹.
توبهٔ نصوح:
[ تَ / تُو بَ / بِ یِ نَ ] (ترکیب وصفی، اِ مرکب) کنایه از توبهٔ خالص است. (انجمن آرا). استوار کردن عزم است بر اینکه دیگر چنان کاری نکند. ابن عباس گفته است توبهٔ نصوح پشیمانی به دل و آمرزش خواستن به زبان است و بازایستادن به تن و به دل گرفتن است که دیگر به چنان کار بازنگردد. (از تعریفات جرجانی). توبةً نصوحاً؛ بازگشتن راست و خالص. (ترجمان جرجانی ترتیب عادل بن علی): {/Bیََا أَیُّهَا اَلَّذِینَ آمَنُوا تُوبُوا إِلَی اَللََّهِ تَوْبَةً نَصُوحاً عَسی ََ رَبُّکُمْ أَنْ یُکَفِّرَ عَنْکُمْ سَیِّئََاتِکُمْ وَ یُدْخِلَکُمْ جَنََّاتٍ تَجْرِی مِنْ تَحْتِهَا اَلْأَنْهََارُ…۱-۲۲۶۶:۸/} (قرآن ۶۶ / ۸). بند و غل توبهٔ نصوح بود باغ دیدن غذای روح بود.سنائی. نسبت عشق و رغبت باده مانع توبهٔ نصوحت باد.انوری. یا تو را با چنین کرم باری مرگ یا توبهٔ نصوح دهد.گلخنی قمی.
مرجع: دهخدا، علیاکبر: لغتنامهٔ دهخدا (نسخه دیجیتال، https://dehkhoda.ut.ac.ir/fa/dictionary/94414/%D8%AA%D9%88%D8%A8%D9%87%D9%94-%D9%86%D8%B5%D9%88%D8%AD ) براساس نسخه فیزیکی ۱۵ جلدی انتشار سال ۱۳۷۷.
موسسهٔ لغتنامهٔ دهخدا و مرکز بینالمللی آموزش زبان فارسی دانشگاه تهران، ۱۳۹۹.
داستان قشنگ و پند آموزی بود
اگه واقعا اون تصویر بالا همون خود نصوح هست که خوشابه حالش وسعادتش که چنین گوشت های سفید وحقی دلاکی وماساژ میداده ….آب دهنمون راه افتاد…
توبه نصوح حقیقته
زمانی که شخص مضطر میشه به درگاه خدا و عاجزانه و صادقانه از ته دل خواسته ای داشته باشه
مخصوصا زمانی که شک نداره هیچ فریادرسی جز ذات پاک خودش نیست خواسته ای داشته باشه خداوند اونقدر زود جواب میده که دل سنگ داشته باشی آب میشه.
دوستان توجه داشته باشید به حالی که اشاره کردم.
سخن گفته شد .. اهل دل میگیرن مطلبو نا اهلان امیدوارم حال دلشون خوب بشه.
یاحق
بسیار آپوزنده و مفید بود
از این دست محتواها بیشتر بگذارید
ما هم اشتراک گذاری میکنیم مطلب رو
این مدل داستانها برای نسلهای قبل خوب بوده که مردم بی اطلاع و ساده لوح بودن. الان که دقت کنی سراسر تناقض و غیر منطقیه…
نه به داستانی که گذاشته نه به نظراتش
چه سایت مزخرف و بی در و پیکری در بخش نظراتش به دین و مقدسات توهین میکنن و الفاظ بسیار زشت و رکیک نوشته شده همه رو تایید میکنه حداقل هتاکی به مقدسات و دین رو تایید نکن
این داستانو قطعا یک فرد معتاد به شیشه نوشته
تناقص زیادش و یکم تخیلی بودنش
شاید اغراق های زیاد نویسنده
غیر واقعی کرده داستانو و مغز بخودش اجازه نمیده این داستانو واقعی بدونه
و چون از عقاید حرف میزنه و عقاید هم بقطع واقعیت نیست، این داستان آموزنده نیست و در کل چه بخونی چه نخونی فرقی بحالت نداره 😘😂
بنظر این داستان ها بر اساس افسانه ها ساخته و نوشته شده و شاید ساخته ذهن نویسنده هستش
با سلام و عرض ادب
به نظر بنده این داستان کاملاً ساختگی است؛
توبهٔ نصوح به معنی توبه ای است که بازگشتی در آن نیست حال یکی آمده این کلمهٔ نصوح را به عنوان اسم شخصی مطرح کرده و این داستان را درآورده که یعنی توبهٔ نصوح که خدا در قرآن فرموده از اینجا نشأت گرفته است.
زهی خیال باطل
اونوقت هیچ کس جز خدا و نصوح این ماجرارو نمیدونسته الان چطوری شماها میدونید و تایید ام میکنید؟؟
سلام اون فردی که الفاظ رکیک و فحش مینویسه
اشکال نداره ممکنه خواهرش مادرش یا بچه اش دخترش و پسرش ….این متن و مطالعه کنند
شخصیت چیز الکی نیست خریدنی هم نیست از سوپر مارکت .
توجه کردید که کلا خداوند در قدیم خیلی به انسانها گوش می داده و خیلی بهشون حال می داده
یه نفر یه عمر همه جوره کیف کرده و بعدش گفته خدایا غلط کردم خدا فوراً اجابتش کرده
الان میلیونها نفر می گن خدایا غلط کردیم از این وضع نجاتمون بده به هیچ جاش نیست.
یا خدا عوض شده یا همش چرته…
از نظر من داستان جالبی بود اما نظرات مردم متفاوت هست