
وقتی اخبار و عکس های دختران دوچرخه سوار را دیدم، با خود فکر کرده ام کدام گزینه امن تر میتواند باشد، نشستن کنار رانندهی تاکسی یا سوار شدن وسیله ای کاملا شخصی مثل دو چرخه. بیرون رفتن برای کارهای ضروری و یا تفننی نیازمند وسیلهای است، آنهم وسیلهای که بتواند ما را زودتر به مقصد برساند و ارزان باشد و به محیط زیست نیز آسیب نرساند. از سویی سوار شدن دوچرخه و طی کردن مسافت؛ ورزشی است که برای سلامتی مفید است به ویژه برای زنان. اما این نیز مانند دیگر زمینه ها محدودیتهایی برای بانوان دارد. در مملکتی که هنوز راندن موتر توسط زنان با تمسخر و اذیت همراه است اوضاع نا مساعدتری برای حضور با دوچرخه دارد. اما این بدان معنا نیست که باید به دلیل اینکه عده ای برای سرگرمی خودشان باعث آزار زنان در هر مکان و شرایطی هستند از بهره برداری از هر وسیلهی نقلیهای خود داری کرد. در واقع، بحث تنها روی سوار شدن دو چرخه و غیره نیست، بحث حق انتخاب و جا اندازی فرهنگی شایسته است که به زنان اجازه بدهد خود تصمیم بگیرند چطور چه کاری را انجام دهند.
پیشرفت های قرن نوزده در غرب، با حق رای و دو چرخه سواری زنان گره خورده زیرا آنان حصارهای چیده شده برای بانوان را کنار زدند و از زن خانه نشین ویکتوریا ماب به شرکای سیاسی مردان تبدیل شدند. در اواخر قرن نوزده زنان در امریکا شروع به استفاده از دوچرخه آغاز کردند اما به شکل تاسف باری مردان در تکاپو شدند تا راهی برای توقف آنان بیابند به طور مثال؛ از آسیب های استفاده دوچرخه سواری برای زنان گفتند. اما زنان پیشروی بودند که وقعی به این پروپاگندا نگذاشتند و ثمره این عصیان این شد که خود را از شر لباس هایی که شبیه قفس بود رها کردند؛ دامن هایی که جدارهای آهنین آنره استوار نگه میداشت و خدا میداند چه زحمتی داشت راه رفتن با آن همه تجهیزات. بعدتر زمینه برای حضور فعال زنان در عرصه های مختلف به ویژه سیاست را نیز این نسل فراهم کردند.
تعداد زیادی از پزشکها و محققین غربی میگفتند: دوچرخه سواری باعث زشت شدن چهره و چندین بیماری در زنان میشود! آنها با استناد به تحقیقات علمی میگفتند زنانی که دوچرخه سواری میکنند، صورتشان پر از چین و چروک، چانههایشان دراز، زیر چشمهایشان سیاه، کمرشان خمیده، بدنشان عضلانی و چشمها بد شکل میشود. مقالهای با عنوان “خطرات پنهانی دوچرخهسواری” دکتر آرتور شادویل در نشریه ای به نام نشنل ریویو در لندن چاپ و منتشرشد.
سوزان آنتونی یکی از رهبران حقوق مدنی در سال ۱۸۹۶ گفت: من فکر میکنم دوچرخه بیش از هر چیز دیگری در دنیا باعث رهایی زنان از سلطه شد. هربار که زن دوچرخهسواری را میبینم، میایستم و شاد میشوم. آنها به این هم اکتفا نکردند و دست به دامان شگردهای پروپاگندا شدند و به برچسب زدن شروع کردند به عنوان مثال عبارت، صورت دوچرخهای (bicycle face) را باب کردند. این ها و تحقیقات ساختگی همه نمونهای از تلاش سلطهگران با هر وسیلهای حتی دستآویز قراردادن علم برای دستیابی به هدفشان و همچنان نمونه خوبی از پیروزی زنان در مقابل آنها است. هر چند زنان تحقیقات را نپذیرفتند و آنان را وادار کردند تا دست از دروغگویی بردارند و بعدها محققان دیگر تمام دلایل آنان را باطل خواندند. اما هنوز هم انسانهایی هستند که به دنبال سلطهجویی و مضایقه با تکیه بر جنسیت هستند. صورت دوچرخهای یک بیماری واقعی از اثر دوچرخه سواری نبود بلکه بیماری خود جامعه بود بیماری ذهن خودخواه جامعه زن ستیز بود. جامعهای که از تغییر و از به خطر افتادن منافع گروههای سلطهجو میترسید. همین حالا هم این بیماری وجود دارد؛ فقط نامش تغییر کرده است به slut shaming. ترجمه ی این عبارت را پیدا نکردم اما در کل هر کاری مثل نکوهش، مضایقه و تخریب زنان یا مردانی که رفتار و ظاهری برخلاف انتظارهای مبتنی بر جنسیت انجام میدهند مصداق slut shaming است. به یاد دارم وقتی بانویی موتر سیکل سوار از خیابانی میگذشت سرهای همه مردان دکاندار از شیشه بیرون شد و لبخندی تمسخرآمیز نثار آن زن که به باور من زنی بسیار شجاع بود میکردند.
مخلص کلام اینکه، نمیشود با ستندردهای ساخته شده توسط گروه خاصی درین دنیای پر نیرنگ به پیش رفت. زنان هنوز راه درازی برای رسیدن به برابری جنسیتی دارند. این راه زمانی کوتاهتر خواهد شد که در آموزش نسلهای آینده زنان آگاه پیش قراول تغییر شوند. دو چرخه سواری بانوان بخشی از آزادی حق انتخاب آنان است و نباید باعث شود عدهای بگویند “امروز دو چرخه سوار شدند فردا کی جلو خودسری اینان را خواهد گرفت.” جامعه نیاز به قوانینی دارد که امنیت زنان را تامین کند نه به حصارهای نامرئی که محدودیت زنان را به بار میآورد.
زنان و جامعه ی نسوان باید بتوانند مانند سایر زنده جانان به تفریح و وظیفه بپردازند.
زنان هم حقِ بود و باش دارند. بنده بخاطر اعلام مخالفت خود با این نگاه و حرفی که ایجاد شده است دیروز به مناسبت بزرگداشت روز زن برای عیالم( همسرم) یک دوچرخه و برای دختر خردم که امروز روز ولادت اوست هم یک سه چرخه خریدم تا سرگرمی کنند. چرا که مستی آنها مستی من است.
خدا برادر و کاکَله عزیز علی حاج خان میرزای صراف را که امیدوارم همیشه جانش جور باشد را خیر دهد، کارهایش را در شفاخانه عقلی رها کرد و آمد تا در خرید آنلاین دوچرخه ها مرا کمک کند.
مخلص کلام اینکه، زن رنگِ بود و باش است و آرامش روحی یک مرد در کنار او ایجاد می شود.
امنیت زن باید تامین شود و محدودیت زنان در تمامی بخش ها باید برداشته شود.
با سلام .
بنده محمد صادق امینیان هستم از شهر وین اتریش. قبلا دیدگاهی برای این مطلب ثبت کردم و میخواستم امروز به عیالم نشان دهم که دیدم هنوز قرار ندادید!!
من منتظر ثبت دیدگاه خود هستم. با تشکر.